کد خبر : 2117 / /
/

وی در سال 1371 وارد دانشگاه شد و از آن به بعد وارد کار حرفه ای خود را خیلی سریع آغاز کرد. اولین کار درخشان او در عرصه نمایش، "چند و چون به چاه رفتن چوپان" نوشته علیرضا نادری بود که سال 1373 در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و مورد توجه هیئت داوران هم قرار گرفت.

فعالیت بازیگری مهدی سلطانی

وی در سال 1371 وارد دانشگاه شد و از آن به بعد وارد کار حرفه ای خود را خیلی سریع آغاز کرد. اولین کار درخشان او در عرصه نمایش، "چند و چون به چاه رفتن چوپان" نوشته علیرضا نادری بود که سال 1373 در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد و مورد توجه هیئت داوران هم قرار گرفت.

مهدی سلطانی در تئاتر

اما عمده فعالیت های او به صورت جدی به تئاتر و آن هم بازیگری در این عرصه مربوط می شود. بازی بسیار زیبا و درخشان ایشان در سریال در مسیر زاینده رود، بازگشت نقشهای پهلوانی را با خود به همراه داشت.

مهدی سلطانی

مهدی سلطانی و ریحانه پارسا

سلطانی در سریال مادرانه نقش اردلان تمجیدی بازی کرد اردلان از همسر خود جدا شده و پسر و دختر خود را سرپرستی می کند اما در می یابد که فاصله زیادی از لحاظ اجتماعی با دخترش رها پیدا کرده است.

مهدی سلطانی بعد از هنرنمایی در سریال مادرانه به شهرت رسید و پس از آن در سریال هایی مثل مدینه ، هفت سنگ و کیمیا به ایفای نقش پرداخت.

 

سلطانی در اولین تجربه بازیگری در نمایش خانگی در سریال شهرزاد نقش هاشم دماوندی را به عهده داشت.

فیلم شناسی مهدی سلطانی

مهدی سلطانی در سینما

1392 اشباح

1392 چ

1390 ملکه

1379 سایه روشن

1377 پرواز خاموش

مهدی سلطانی

سریال های تلویزیونی مهدی سلطانی

1394شهرزاد

1394کیمیا

1393خانه کاغذی

1393هفت سنگ

1393مدینه

1392مادرانه

1391عکاسخانه

1390جنایت و مکافات

1391دیوار

1389در مسیر زاینده رود

1382روزهای به یاد ماندنی

1380تصمیم نهایی

1378محاکمه

1377یکی یه دونه

1377حنانه

1374حقیقت در آینه

1374کاراگاه

مهدی سلطانی

مهدی سلطانی در تئاتر

1373 ‌‌چند و چون به چاه رفتن چوپان

‌1374 محاکمۀ ژاندارک در

1374 ‌افسانه

1374 ‌سرود بال سروش

1375 معرکه در معرکه

1376 ‌خانۀ عروسک

1376 ‌آخرین قهرمانان زمین

1377 ‌دیوار

1378 ‌چیزی یادم نمی آد

1378 ‌دختر گل فروش

1379 ‌این قصه را ایرانیان نوشته اند

1380 ‌سعادت لرزان مردمان تیره روز

1381 ‌والس مرده شوران

1381 ‌پچپچه های پشت خط نبرد

1382 ‌چیستا

1382 ‌مضحکۀ شبیه قتل

1383 ‌تیغ کهنه

1383 ‌روزهای زرد

1388‌خانه

1388 ‌رمولوس کبیر

1388 رقص زمین

1389 حضرت والا

1391 پدرخوانده ناپلی

1394 خاطرات و کابوس های یک جامه دار

کارگردانی مهدی سلطانی

1376 ‌خانۀ عروسک

1379 ‌چیزی یادم نمی آید

مهدی سلطانی

تله تئاتر مهدی سلطانی

1376 تاجر ونیزی

1376 ‌ماجرای اوپنهایمر‎

1377 ‌منطقۀ جنگی

1377 ‌بی ریشه

1378 سقوط

1389 هویت

مهدی سلطانی در تله فیلم

1390 جنایت و مکافات

1390 خانه کاغدی

1389 بازجویی در کافه تهران

نمایش رادیویی سلطانی

1379 ‌سلام و خداحافظ

1379 ‌چشم اندازی از پل ‌

سایر فعالیت های مهدی سلطانی

پژوهش ها :

‌تحلیلی برعوامل موثر در ایفای نقش" این پژوهش، مراحل و عوامل رسیدن به نقش و ارائه آنرا مورد مطالعه ‌قرار می دهد.‌

نمودارسازی کنش دراماتیک" این پژوهش، چگونگی به تصویر کشیدن یک عمل نمایشی و یا به عبارت دیگر ‌مطلوب ترین ارائۀ کنش دراماتیک نهفته در یک متن نمایشی را مورد مطالعه قرار می دهد.‌

‌واقعیت استلیزه در تئاتر رئالیستی معاصر" این پژوهش، فرایند تحوّل بازیگری و کارگردانی رئالیستی قرن ‌حاضر را نسبت به تئاتر رئالیستی در زمان پیدایشش مورد مطالعه قرار می دهد.‌

مقاله ها :

بازیگری چیست؟ مجله«نما» ویژۀ دوازدهمین جشنوارۀ تئاتر دانشجویی کشور ‌‎–‎‌ 1377‌

نقش و نویسنده مجلۀ «تجربه» دانشگاه تهران شماره 2- سال 1378.‌

ترجمه :

‌« پرسش هایی پیرامون واقعگرایی‌ » نوشتۀ میشل وئیس ‌Michel Vaïs، مجله نمایش، آبان و آذر 1385، ش 86 و 87.‌

مهدی سلطانی

جوایز مهدی سلطانی

1373‌ ‌دریافت جایزه سوم بازیگری ""چندوچون به چاه رفتن چوپان" سیزدهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر فجر

1374‌ دریافت جایزه دوم بازیگری "افسانه" دهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر دانشجویان کشور

1376‌ دریافت جایزه سوم بازیگری "آخرین قهرمانان زمین" شانزدهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر فجر

1379 ‌دریافت جایزه دوم بازیگری "سعادت لرزان مردمان تیره روز" نوزدهمین جشنوارۀ سراسری تئاتر فجر

1379 ‌دریافت جایزه بهترین مرد سال از طرف کانون ملی منتقدان تئاتر ایران

1382 ‌دریافت جایزه دوم بازیگری مرد سال از طرف انجمن بازیگران خانه تئاتر ایران

1382 دریافت جایزه برگزیده بازیگری مرد سال از طرف کانون ملی منتقدان تئاتر ایران

1389 دریافت جایزه بازیگر برگزیده اردیبهشت تئاتر ایران از طرف مرکز هنرهای نمایشی

مهدی سلطانی از نقشش در شهرزاد می گوید

مهدی سلطانی سروستانی پس از هنرنمایی در سریال کیمیا این روزها نقش هاشم خان را در سریال شهرزاد به خوبی ایفا میکند، او یکی از بازیگرانی است که کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته است.

 مهدی سلطانی سروستانی از جمله بازیگرانی است که کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته است. در روزهای سرد زمستانی از کلاس درس خود به سوی لوکیشن فیلمبرداری می رود و سپس خود را به تالار وحدت می رساند تا در نقش امیرکبیر در نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» به کارگردانی علی رفیعی ایفای نقش کند.

او در نقش هاشم خان در سریال «شهرزاد» حضوری قدرتمند در شبکه خانگی داشت و همچنین با بازی در نقش یک مامور امنیتی به نام شهرام کامفر در سریال «کیمیا» یکی از مهمترین بازیگران سال گذشته شد. او فردی منظم، با حوصله و متین است. با او روی صندلی های تالار وحدت نشستم تا پیش از اجرای نمایش، گفتگوی مفصلی در مورد بازیگری و دلایل موفقیتش انجام بدهم.

بسیاری از منتقدان با توجه به نقش هایی که ایفا کردید و میزان اثرگذاری و تکنیک بازیگری شما نقدهای مثبتی برای شما نوشتند و شما را یکی از چهره های سال بازیگری انتخاب کردند. در واقع شما انتخاب های درستی برای ایفای نقش داشتید و چه در تئاتر و چه در رسانه های دیگر حضور بسیار مثبتی داشتید. یک سوال اساسی که پیش می آید این است که آیا «متن» در انتخاب های شما سهم بیشتری داشته یا «نقش»؟ نظرتان چیست؟ 

- اینکه منتقدان نظر مثبتی به من داشتند و من را به عنوان یکی از بازیگران انتخاب کردند دم شان گرم باشد. امیدوارم شایستگی چنین انتخابی را داشته باشم اما در پاسخ به سوال شما که چرا این نقش ها را انتخاب کردم باید به چند نکته اشاره کنم. عوامل متعددی در این انتخاب ها دخیل هستند و هر کدام اثرگذاری خود را خواهند داشت. در وهله اول، کارگردان یک فیلم، سریال یا تئاتر است. در وهله دوم، متن نمایشی است. در وهله سوم، نقش و کاراکتری است که قرار است آن را ایفا کنم و در آخر، عوامل و گروه بازیگران اثر نمایشی است. 

در مورد سریال «شهرزاد» باید بگویم که همه چیز خوب بود و هیچ جای شکی برای من باقی نمانده بود. کارگردان حسن فتحی بود. نویسنده خود آقای فتحی به همراه نغمه ثمینی بود. نقش بسیار جذاب بود و گروه بازیگران هم در سطح بالایی قرار داشت. خوشبختانه وقت من هم آزاد بود و به من اجازه می داد در خدمت کار باشم. 

سریال بعدی «کیمیا» بود که از شبکه دوم سیما پخش می شد. در گذشته تجربه کار با افشار را در سریال «مادرانه» داشتم. از آن سریال گذشته تجربیات و خاطرات خوبی داشتم. نویسنده کار هم بهبهانی بود. ایشان به عنوان یک درام نویس حرفه ای کارهای درخشانی از جمله «نرگس» و «خاک سرخ» داشتند. نقشی هم که به من پیشنهاد شد، برایم جای کار بسیاری برای خلاقیت و ایجاد فضایی دیگر داشت زیرا با یک ساواکی تاکنون چنین برخوردی در آثار نمایشی ما نشده بود. 

طی صحبت هایی هم که با کارگردان کار داشتم، قرار بر این شد که ما «قضاوت منفی» نسبت به شخصیت شهرام کامفر نداشته باشیم. من به مثابه یک بازیگر هیچ گاه یک کاراکتر را به شکل منفی بازی نخواهم کرد؛ حتی اگر پرسوناژ یک قاتل بالفطره باشد. از دریچه چشمان نقش به جهان پیرامون می نگرم و از ذهنیت او اتفاقات را تحلیل و پردازش می کنم و تلاش می کنم نقش را قضاوت نکنم.

در مورد تئاتر «خاطرات و کابوس های یک جامه دار از زندگی و قتل میرزاتقی خان فراهانی» همین رخدادهایی که عرض کردم اتفاق افتاد. دکتر علی رفیعی بزرگمرد ورطه هنر تئاتر در این مملکت است که آثار او در تاریخ جای خوش خواهند کرد. ایشان کارهای پربیننده و هنرمندانه ای را ارائه داده اند. موضوع این نمایش مربوط به شخصیت و احوال امیرکبیر بود. نقش پیشنهاد شده به من نیز نقش خود میرزاتقی خان فراهانی بود. تمام این عوامل دست به دست هم دادند و شانس ایفای این نقش به من رسید.

با دنبال کردن نقش ها و کاراکترهایی که ایفا کردید متوجه یک نوع «باور» و «تاثیرگذاری» شدم که شما به نقش ها می دهید. اگر بخواهم به جزییات این پدیده بپردازم باید به همین نمایش «خاطرات و کابوس های یک جامه دار...» اشاره کنم. جهان نمایشی علی رفیعی مخصوصا از نظر بازیگری به شکل «برونگرا» است. یعنی بازیگران با حرکات و گفتار بیرونی، نقش خود را پردازش می کنند. این اجرا شباهت های بسیاری به اجراهای وسوالد میرهولد و برتولت برشت دارد. 

حتی در همین نمایش ما دیالوگ هایی شبیه به نمایشنامه «گالیله» به قلم برتولت برشت را به گوش می شنویم. اما نوع و جنس بازی شما کمی متفاوت با این رویکرد است. در واقع شاید بشود با کمی مسامحه اسم این شیوه را «درونگرا» نامید. این شیوه در حقیقت روی به سوی «باور نقش» و همینطور شکل های ناتورالیستی تئاتر از جمله «سیستم استانیسلاوسکی» و «متد اکتینگ لی استرازبرگ» دارد. شاید بشود گفت که برای تماشاگر خود شخصیت «امیرکبیر» زنده می شود. پرسش این است که چگونه این تعادل را ایجاد کردید و چگونه به قالب نقش درآمده اید؟ راز این امر را چگونه می شود بررسی کرد؟ 

- در قدم اول باید بگویم اگر شما نقشی را به شکل «برونی» ایفا کنید، نشانه ضعف نیست. هنر بازیگری به واسطه انواع و اقسام سبک ها و شیوه های بازیگری تعریف می شود. گاهی این سبک ها چنان متقضاد و مختلف هستند که تعاریف بازیگری را نیز دستخوش تصادم قرار می دهند. برای شرح این گوناگونی در دانش بازیگری باید از استاتیسلاوسکی شروع کنم که نظریه پرداز بسیار شناخته شده ای است. او می گوید:«بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر برسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که یک بازیگر در نقش دیگری فرو رفته است اما یک تئوریسین بزرگ دیگر مانند برتولت برشت اعتقاد دارد که «بازیگر باید به گونه ای عمل کند که واقعی به نظر نرسد.» تماشاگر نباید حتی یک لحظه فکر کند که نقش و اجرای تئاتر واقعی است. 

با این اوصاف نگاه ها و تعاریف بازیگری کاملا متفاوت هستند اما به این نکته توجه کنید که هیچ کدام دروغ نمی گویند. زیرا هنر بستر سلیقه ها و تئوری هاست. کلید اصلی این است که بتوانید با مخاطب خود ارتباط برقرار کنید و اندیشه یا احساسی را که می خواهید به تماشاگر انتقال بدهید، به مقصر برسد. فرقی نمی کند که شما به کدام شیوه عمل کنید. به قول شما می توان به سوی شیوه میرهولد و برشت پیش رفت یا به سمت شیوه استانیسلاوسکی حرکت کرد. من اعتقاد دارم برای اینکه تماشاگر متقاعد بشود باید در وهله اول خود بازیگر متقاعد بشود. 

اگر من به منزله بازیگر یک «کنش»، «حرکت»، «دیالوگ» یا «میزانسنی» را ایفا می کنم که به آن «باور» نداشته باشم، در پی آن تماشاگر نیز آن را باور نخواهد کرد. حتی می توانم چنین بگویم که اگر 20 درصد به باور رسیده باشم متعاقبا تماشاگر نیز 20 درصد باور خواهد کرد. به همین میزان تا 100 درصد نیز حساب کنید. هدف من در بازیگری باور نقش است؛ سپس تماشاگر هم آن نقش را باور خواهد کرد. این امر را تا آنجا که «متن»، «کارگردان» و هر نوع عامل دیگری به من اجازه بدهد انجام خواهم داد. 

یک نکته بسیار جالب در بازیگر این است که اکثر قریب به اتفاق بازیگران تئاتر وقتی به ورطه سینما و تلویزیون وارد می شوند به شکلی ناهنجار ظاهر نقش خود را ایفا می کنند. در واقع نمی توانند خود را با محدودیت ها و گزینه های یک رسانه دیگر وفق بدهند و به قول معروف عرصه را می بازند اما این اتفاق نه تنها برای شما نیفتاد بلکه در هر مدیومی که ظاهر شدید توانستید به نحو احسن ایفای نقش کنید و نقدهای مثبتی را دریافت کنید. می خواهیم کشف کنیم که مهدی سلطانی چگونه این کار را انجام داده است؟

 

- به نظر من باید در ابتدا نقش را به دو بخش کلی تقسیم کرد. در وهله اول، «رسیدن به نقش» مهم است و در وهله بعدی «چگونگی ایفای نقش» درجه اهمیت بالایی دارد. در رسیدن به نقش تئاتر، سینما و تلویزیون با یکدیگر تفاوت ماهوی ندارند. اگر کاراکتر شما امیرکبیر است، باید به آن نقش برسید. وقتی این مرحله را انجام دادید به چگونگی ایفای نقش می رسید. حالا شما می بینید که نقشی را که به آن رسیده اید، باید چگونه در این مدیوم ایفا کنید. 

 

باید نقش را متناسب با رسانه مورد نظر بکنید و این امر از اوجب واجبات است. شما می توانید یک قاشق نمک را در یک قابلمه کوچک بریزید و در انتها متوجه می شوید شور شده است. یا یک قاشق نمک را در یک دیگ بزرگتر بریزید و ببینید که چقدر بی نمک شده است. به نظر من این مثال می تواند به خوبی نشان بدهد که چگونگی ایفای نقش را دریابید. باید بسنجید که چه مقدار نمک در غذای خود بریزید تا شور یا بی نمک نشود. تجربه بازیگری در تئاتر نکات مهمی را به یک بازیگر هدیه می دهد. 

منبع: نمناک

ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.