کد خبر : 14618 / /
/

. شقایق دهقان به مناسبت تولدش عکسی از کودکی خود منتشر کرده است. شقایق دهقان چهارم اسفند ۱۳۵۷ در لان گسین آلمان متولد شد.

شقایق دهقان از بازیگران توانا و موفق سریال های تلویزیونی است. شقایق دهقان با بازی در سریال های پاورچین و نقطه چین و شب های برره در ذهن مخاطبان ماندگار شده است. شقایق دهقان به مناسبت تولدش عکسی از کودکی خود منتشر کرده است. شقایق دهقان چهارم اسفند ۱۳۵۷ در لان گسین آلمان متولد شد. شقایق دهقان همسر سابق مهراب قاسم خانی بود که جدا شدند.

شقایق دهقان

نام خانوادگی: دهقان

متولد: ۴ اسفند ۱۳۵۷ در گیسن، آلمان

شغل: بازیگر

وضعیت تاهل: متاهل

همسر: مهراب قاسم خانی

فرزند: نویان قاسم خانی

عکس های کودکی شقایق دهقان

عکس کودکی شقایق دهقان

شقایق دهقان را بیشتر بشناسید

شقایق دهقان چهارم اسفند ۱۳۵۷ در لان گسین آلمان متولد شد و سه ماه بعد هم‌زمان با اتمام تحصیلات پدرش به همراه خانواده به ایران بازگشت. مدت ۶ سال به دلیل کار پدرش در ساری ساکن شدند و سپس به تهران آمدند. او دو خواهر و یک برادر کوچکتر هم دارد.

خانم دهقان در مورد خودش و ماجرای کودکی اش اینطور تعریف می کند:

  شقایق دهقان از زبان خودش :

خانواده من به دلیل تحصیلات پدرم ۶ سال در آلمان زندگی می‌کردند. در سال آخر اقامتشان در آلمان، من در شهر بن به دنیا آمدم. وقتی که ۳ ماهه بودم، درس پدرم تمام شد و به ایران برگشتیم. تا حالا هم خودم به اروپا سفر نکردم و مسلما هیچ خاطره‌ای از تولدم در بن آلمان ندارم. البته یک اتفاق جالب که در خانواده ما رخ داده، این است که هر کدام از ما در یک شهر به دنیا آمده‌ایم. من در بن آلمان، یکی از خواهرانم در اصفهان، یکی دیگر از خواهرانم در بهشهر و برادرم هم در ساری به دنیا آمده است.

شقایق دهقان

بعد از آلمان، به واسطه کار پدرم تا ۶ یا ۷ سالگی در نکا، که از حومه‌های شهر ساری به حساب می‌آمد، زندگی کردیم. پدرم مهندس مکانیک است که آنجا در نیروگاه نکا کار می‌کرد. محل زندگی ما یک کمپ یا شهرکی بود که کارکنان و مهندسان نیروگاه نکا در آن زندگی می‌کردند.

عده زیادی از آنها هم آلمانی بودند. این شهرک کوچک بسیار امن بود. به همین دلیل من و خواهرانم و برادرم کاملا آزاد و دائم در حال بازی کردن بودیم. بازی‌های ما به حیاط خانه یا کوچه‌مان هم ختم نمی‌شد.

براحتی به بقیه کوچه‌ها هم می‌رفتیم‌ یا حتی می‌رفتیم کنار دریا. باور کنید من در چند سال اول زندگی‌ام اصلا کفشی به پا نکردم، چون آنقدر محیط شهرک نیروگاه نکا سالم ، تمیز و بکر بود که ما بچه‌ها آزادی کامل را تجربه می‌کردیم. البته من شخصا بچه شیطانی نبودم.

به نظر خودم کمتر بچه‌ای توانسته کودکی مرا تجربه کند، بخصوص بچه‌های امروز. من گاهی دلم برای پسرم، نویان، می‌سوزد. چون نویان و بقیه بچه‌های امروزی باید دائم در یک آپارتمان دربسته زندگی کنند.

در حالی که کودکی من بدون دغدغه کنار دریا گذشته است. البته محدود بودن یا نبودن به انتخاب پدر و مادرها هم ارتباط دارد. پدر و مادر من معتقد بودند که باید بچه را رها کرد تا هر کاری که می‌خواهد انجام بدهد و خودش تجربه به دست بیاورد.

مهاجرات شقایق دهقان

بعد از نکا ما به خانه‌ای در قیطریه، بالاتر از پل رومی‌ آمدیم. علت اصلی این نقل مکان هم آغاز جنگ بود و موقعیت مهم نیروگاه نکا که جان ساکنانش را در‌معرض خطر قرار داده بود.

آن خانواده‌های آلمانی هم به مملکتشان بازگشتند. البته پدرم مدتی به خاطر شرایط کاری‌اش در نکا ماند. پس از گذراندن آن دوران پراضطراب، او هم به تهران آمد. آن زمان گاهی در خانه برای نکا دلتنگی می‌کردم، ولی فضای بزرگ خانه‌مان تحمل شرایط جدید را آسان کرده بود. البته از آن زمان تاکنون هم دیگر به نکا نرفته‌ام. یک دلیلش هم مشغله‌های کاری است.

من ۲۰ سالی در قیطریه زندگی کردم و بعد از ازدواجم چند سالی به منطقه‌ای دیگر رفتم و پس از تولد پسرم دوباره همسایه پدرم در قیطریه شدیم.‌ محله قیطریه برای من منطقه‌ای امن و دوست‌داشتنی است، چون در حقیقت من از همان بچگی‌هایم جلوی چشم ساکنان این محل بزرگ شده‌ام. از طرف دیگر تمام سوال‌هایی را که معمولا مردم از من می‌پرسند، اهل محل، از رانندگان آژانس گرفته تا فروشندگان از من پرسیده‌اند.‌ البته من معمولا در برابر ابراز علاقه مردم، سختگیری نمی‌کنم و راحت هستم

شقایق دهقان

فقط تنها چیزی که این روزها مرا آزار می‌دهد، این است که پدرم تصمیم گرفته خانه قدیمی و پر از خاطره ما را خراب کند و از نو بسازد. از همان زمان که پدرم این خانه را خریده بود، به ما گفت: یک خانه قدیمی خریدم که بزودی دوباره آن را می‌سازیم.

از آن زمان بیست و خرده‌ای سال است که می‌گذرد. من هم خوشحالم که این خانه نو می‌شود و دردسرهای خرابی‌اش به طور کامل از بین می‌رود. در عین حال، چون خودم هم در همین کوچه زندگی می‌کنم، دیدن خراب شدن خانه کودکی‌هایم برایم سخت است، هرچند مکان‌ها اهمیت زیادی ندارند، اعتبار مکان‌ها به آدم‌هایش است.

چند تا خواهر و برادر داری؟

دو تا خواهر و یک برادر دارم و من بچه دوم هستم.

اهل ترساندن خواهر و برادرهایت نبودی؟

نه ولی یکی از تفریحات خواهر و برادر کوچک‌ترم این بود که من را بترسانند! در تاریکی می‌ایستادند و پخ می‌کردند!یک خواهر بزرگ‌تر دارم که مسئول دعوا کردن آنها بود که چرا من را ترسانده‌اند.

خانه‌تان فضای قدیمی و ویلایی داشت؟

بله ویلایی بود.

هیچ وقت دزد آمد؟

بنفشه: دو، سه بار آمد. وقتی خانه نبودیم. چون ته خانه باغ بود جای پاهای‌شان معلوم بود.

این در شما ایجاد ترس و توهم نکرد؟

شقایق: نه!

چه آدم بی‌خیالی بودی! (می‌خندد).

نه بی‌خیال نبودیم. ما همه اینها را از پدرمان داریم. پدر من دخترهایش را مثل پسر بزرگ کرد. از بچگی یاد گرفته‌ایم که از تاریکی و تنهایی نترسیم. یاد گرفته‌ایم که دزد هم مثل همه ماست.

تا حالا شده از شجاعت زیاد لطمه بخوری؟

نه. من خیلی محافظه‌کار هستم.

بزرگ‌ترین ترس زندگی‌ات چیست؟

راستش بزرگ‌ترین ترس زندگی‌ام این بوده که کسی که خیلی دوستش دارم را از دست بدهم یا اینکه دچار بیماری خیلی سختی شود. البته بعد که در موقعیتش قرار گرفتم دیدم آنقدر که فکر می‌کردم غیر قابل تحمل نیست.

الان در موقعیتش قرار گرفته‌ای؟

بله و من فکر می‌کنم که پدرم چیزهای خیلی زیادی در زندگی به من یاد داده که در این موقعیت یکی از مهم‌ترین‌هایش همین است. تا وقتی که در موقعیتش قرار نگرفته باشی نمی‌توانی خودت را بسنجی. من الان نمی‌توانم به شما بگویم نه نگران نباش (اگر چنین اتفاقی برایت افتاد).

تحصیلات و شروع به کار شقایق دهقان :

شقایق دهقان تا مقطع دیپلم بیشتر درس نخوانده است. خانم دهقان از سن ۱۷ سالگی فعالیت های هنری خود را آغاز کرد.

آغاز فعالیت هنری شقایق دهقان از زبان خودش :

من دیپلم ریاضی هستم، سه بار دانشگاه آزاد در رشته ادبیات نمایشی قبول شدم اما خواستم از سراسری بیارم که بدلیل درگیری کار نشد.

در تابستان ۱۳۷۴ او برای اوقات فراغت در کلاس های عروسک گردانی فرهنگسرای امیر کبیر ثبت نام کرد و دو سال بعد، هم‌زمان با امتحانات نهایی سال چهارم دبیرستان از طرف معلمی که در آن کلاس با او آشنا شده بود به یک گروه تئاتر عروسکی که برای جشنواره عروسکی آماده می‌شدند معرفی شد و آغاز به کار کرد.سپس از طریق یکی از همکارهایش به گلچهره سجادیه معرفی شد و با همکاری با گروه او اجرای یک نمایش جدی را تجربه کرد. در همین زمان کار نوشتن برای برنامه کودک را هم انجام می‌داد.

ماجرای شهرت شقایق دهقان :

شقایق دهقان فعالیت در عرصه بازیگری را به طور جدی از سال ۱۳۷۸ با برنامه طنز ببخشید شما آغاز کرد. برنامه ببخشید شما به کارگردانی مهران مدیری در سال ۱۳۷۸ از برنامه های پر مخاطب به شمار می رفت و شقایق دهقان نقش کمرنگی را در کنار بازیگرانی همچون عارف لرستانی و فلامک جنیدی ایفا کرد.پس از آن و در سال ۷۹ با سریال ۱۴ قسمتی مثل زندگی به کارگردانی بهروز بقایی برای گروه کودک و نوجوان جلوی دوربین رفت و چند ماه بعد در فیلم زیر نور ماه بازی کردو بدین ترتیب کارش را در تلویزیون با فعالیت در گروه کودک آغاز کرد و به قول خودش “عضو جدایی ناپذیر خانواده تلویزیونی هاً شد. در این بین در دو کار سینمایی هم بازی کرد: زیر نور ماه و نقش کوتاهی در فیلم سیندرلا.

پس از آن خانم دهقان  در سریال های دیگر همچون قطار ابدی، مثل زندگی، دختران، جوان امروز و رستوران خانوادگی بازی کرد اما کاری که موجب شهرتش در بازیگری و نویسندگی شد سریال پاورچین مهران مدیری می باشد.

در سال ۱۳۸۱ وقتی ۲۴ ساله بود با نقش یاسمین در سریال پاورچین  و بعد سریال کوچه آقاقیا سال ۸۲ به شهرت رسید و اما اوج شهرت او در  سال ۱۳۸۴ با سریال شب های برره با نقش سحرناز بود که بعدا با سریال ساختمان پزشکان سال ۹۰ هم دوباره سر زبان ها افتاد.

نقش مورد علاقه شقایق دهقان :

من همه نقش هایی را که بازی کرده ام دوست دارم، اما نقش فریبا در سریال دزد و پلیس را بیشتر از باقی نقش هایم می پسندم، اصولا سریال دزد و پلیس را بسیار دوست دارم به این دلیل که همه چیزش بجا و اندازه بود.

شقایق دهقان در نوشتن فیلمنامه سریال های کمرها را ببندیم، نقطه چین، برنامه دورهمی و شب های برره نقش مؤثری داشته است همچنین به عنوان بازیگر در سریال های طنز شب های برره، باغ مظفر، مرد هزارچهره، مسافران، دزد و پلیس و ساختمان پزشکان درخشید. نقش خانم شیرزاد در سریال ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت بسیار مورد پسند مخاطبین قرار گرفت . مهراب قاسمخانی همسر شقایق دهقان یکی از نویسندگان سریال های نقطه چین، مرد هزار چهره، مسافران، ساختمان پزشکان، سریال پژمان و دورهمی بوده است.

ماجرای ازدواج شقایق دهقان با مهراب قاسمخانی :

شقایق دهقان در سال ۱۳۸۳ وقتی ۲۶ ساله بود با مهراب قاسم خانی ۳۳ ساله ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک پسر بنام نویان می باشد.مهراب قاسم خانی از ازدواج اول خود نیز صاحب یک فرزند دختر بنام نیروانا می باشد.

بیوگرافی مهراب قاسم خانی:

مهراب قاسم‌ خانی متولد ۱۶ آذر ۱۳۵۰ در تهران، نویسنده است. فارغ التحصیل لیسانس و فوق لیسانس نقاشی است، یک برادر بنام پیمان دارد که او هم نویسنده است، دوبار ازدواج کرده است که حاصل ازدواج اول او با مریم گلرو، دخترش به نام نیروانا است.

خانم دهقان در مورد ماجرای آشنایی و ازدواج خود اینطورمی گوید:

راستش من با مهراب قبل از سریال پاورچین در یک مجموعه نصف و نیمه بعنوان نویسنده برای شبکه جام و جم کار کرده بودم اما خیلی صمیمی نبودیم. سر ساخت سریال پاورچین من بازیگر و مهراب نویسنده بود. او پیشنهاد داد که چون ما قبلا با هم به عنوان نویسنده کار کرده ایم و همدیگر را می شناسیم و با قلم هم آشناییم، اینجا هم با هم بنویسیم. همین دیگر، نوشتیم و بعد ازدواج کردیم.

دوران بارداری بهترین دوران زندگی شقایق دهقان

شقایق دهقان در مصاحبه ای که از او در مورد دوران بارداری سوال شده بود پاسخ داده بود : یک بار پریا دختر بهاره رهنما ( همسر اول بهاره رهنما پیمان قاسم خانی بودند و ایشان و شقایق دهقان سالهای زیادی جاری بودند ) در مورد بارداری از من پرسید : دوران بارداری سخت است ؟

من بهش گفتم نه بارداری بهترین دوران زندگی ام بوده است زیرا هر چه می خواستم و دوست داشتم می خوردم. همه اطرافم بودند و به من می رسیدند و مهمتر از همه همیشه در حال استراحت بودم. در هیچ دورانی از زندگی اینقدر راحت نبودم.

رابطه با نیروانا قاسمخانی :

او رابطه خوبی با دختر مهراب قاسم خانی دارد و در مورد رابطه دوستانه خود با فرزند همسرش اینطور ادامه می دهد:

با تولد نویان رابطه من و نیروانا یک پله بالاتر رفت، شاید تا قبل از تولد نویان با هم دوست بودیم، بازی می‌ کردم و توی سر و کله هم می‌ زدیم و شوخی می‌ کردیم؛ ولی حالا از اینکه من، مادر برادرش هستم، حس بهتری داریم و با بزرگ‌ تر شدن نویان، این رابطه مدام نزدیک‌ تر می‌ شود.

گفتگو با شقایق دهقان درباره زندگی زناشویی اش :

اولین باری که مهراب را دیدید خاطرتان هست؟

–    بله، کاملا. برای نویسندگی برنامه ای قرار بود به سازمان بروم و طبق قوانین، سازمان تعاریف معینی برای پوشش و حضور در آنجا دارد. من دیدم که مهراب با موهای بلند و شلوار جین و یک پیراهنی که شکلی عجیب و غریب داشت و سندلی که پوشیده بود، ایستاده تا وارد سازمان بشود. با خودم گفتم این آقا را بابت هرچیزی راه بدهند داخل، قطعا بابت موهای بلندش راه نخواهند داد. ولی با تعجب دیدم زودتر از من از در حراست  گذشت و وارد سازمان شد. آن موقع نمی شناختمش. من با یکی از دوستانش به اسم آقای حمید برزگر که نویسنده بودند آشنا بودم و قرار بود یک کاری برای گروه کودک تهیه کنیم که مهراب هم آمده بود. آن زمان، اصلا فکر هم نمی کردم که قرار است در آینده کنارش زندگی  کنم.

غیر از علاقه ای که طی سال های قبل از ازدواج بین شما وجود داشت، چه فاکتورهای دیگری در مهراب باعث شد تا جواب مثبت به او بدهید؟

–    من بعضی وقت ها با مهراب شوخی می کنم، می گویم من تو را فقط به خاطر خودت دوست دارم چون چیز دیگری نداری (می خندد). حقیقت این بود که مهراب به عنوان یک دوست، بسیار خوش اخلاق بود. معاشرتی بود، اهل بگوبخند بود، بسیار خوش اخلاق بود و همیشه سعی می کرد من را خوشحال کند. سر کار، همه دوستش داشتند و این برای من مهم بود با کسی ازدواج کنم که مورد علاقه همه باشد و همه دوستش داشته باشند. البته نه به اندازه من (می خندد). مهراب به شدت آدم راستگو و صادقی است و به هیچ وجه شبیه به آدم های مشکوک نیست و هرکسی یک بار با مهراب برخورد داشته باشد کاملا متوجه می شود که مهراب بلد نیست دروغ بگوید یا چیزی را پنهان کند.

مهراب خیلی دست و دلبار و مهربان، دوست و همراه است. در زندگی مشترک و هر ازدواجی هیچ وقت همه چیز به شکل ایده آل و بهترینش وجود ندارد و ارجحیت های زندگی قطعا آن قدر مهم می شوند که در انتخاب خود نمی توانید یک پکیج از ایده آل ترین ها را داشته باشید. مهراب هم قطعا نقاط ضعفی دارد، ما هم در زندگی با هم قهر کرده ایم که البته همیشه من قهر کرده ام و زمان در کوتاه مدت خودش همه چیز را درست کرد، اما اگر مثلا قرار بود مسئول پذیرتر و پولدارتر باشد ولی اخلاق خوبی نداشته باشد هرگز با او ازدواج نمی کردم چون اعتقاد دارم اگر همراه زندگی تان خوش خلق و دوست تان نباشد، در زندگی به مشکلات زیادی بر خواهید خورد.

وضعیت مالی در ابتدای زندگی تان به چه شکل بود؟

–    (هر دو می خندند). اولین خانه ای که داشتیم یک خانه ۳۵ متری زیرزمینی بود که اجاره کرده بودیم. یک تلویزیون قدیمی از پیمان (برادر مهراب) گرفته بودیم. به جای پرده از روزنامه استفاده کردیم. یک مایکروویو و یک قهوه جوش داشتیم و یک دست رختخواب که مادرم به ما داد و یک پراید که پدرم به ما هدیه کرده بود. به همین سادگی! اما اولین چیزی که در این وضعیت خریدیم یک ویدئو پروژکتور به قیمت ۲ میلیون تومان بود، در حالی که پول پیش خانه مان یک میلیون تومان بیشتر نبود (می خندد). درواقع هیچ وقت برای بنای زندگی مان تا به امروز با منطق جلو نرفته ایم، همیشه همه چیز برحسب دل مان جلو می رود.

وقتی نویان به زندگی شما آمد، مهراب چه قدر تغییر کرد؟

–    مهراب یک بار قبلا پدر بودن را به واسطه نیروانا تجربه کرده بود. البته بماند که من گاهی بابت نیروانا به مهراب غر می زنم که به اندازه ی که باید به نیروانا و درس و مسائلش رسیدگی نکردی، مثلا نیروانا آخر هفته ها پیش ما می آمد و در من دیکته، ریاضی، درس و مشق کمکش می کردم اما یکبار هم نمی آید که مهراب کتاب نیروانا را دستش  گرفته باشد و به او دیکته گفته باشد. اما در مورد نویان، مهراب بیشتر از حد انتظار من از خود شنان داد.

بیشتر با او همکاری می کند، حتی تازگی ها جلسه های  مدرسه نیروانا را هم شرکت می کند و عضو انجمن اولیا و مربیان هم شده است. مهراب اساس پدر باحالی است و نویان گاهی با عذرخواهی اعتراف می کند که «مامان، من می دونم تو خیلی برای من زحمت می کشی و حواست هست، اما ببخشید، من بابامو بیشتر دوست دارم چون باحال تره» (می خندد). و خب خدا را شکر که مهراب در کنار پدربودنش همچنان همسر، دوست و همراه خوبی در کنار من مانده است.

تا به حال، زندگی شرایطی را برایتان پیش آورده است که به او بگویید «کاش نویسنده نبودی و یک کارمند عادی بودی با یک حقوق ثابت»؟

–    هرگز! یکی از دلایلی که با مهراب ازدواج کردم نویسنده بودنش بود و بزرگترین آرزوی زندگی من این است که نویان هم مثل پدرش نویسنده شود. مردهای نویسنده را دوست دارم و قطعا مهراب با نویسنده بودنش برای من دوست داشتنی تر شده است.

مهراب چه قدر در خانه به شما کمک می کند؟ اصولا مردی هست که اهل خانه داری هم باشید یا خیر؟

–    (می خندد)، راستش را بخواهید نه. اصولا هم علاقه ای به کار خانه ندارد غیر از آشپزی. مهراب غذاهای عیجب و غریب خوشمزه درست می کند. غذاهای مکزیکی را از هر رستوران مکزیکی ای خوشمزه تر درست می کند یا سوشی که در خانه ما بسیار طرفدار دارد به بهترین شکل ممکن توسط مهراب درست می شود، اما اگر فکر کنید اهل شستن ظرف ها باشد یا جاروبرقی بکشد و این دست کارها، سخت در اشتباهید.

چه قدر زمان های باهم بودن تان زیاد است؟

مهراب شغلی دارد که بیشتر در خانه می نشیند و می نویسد. زمان های کار و خوابش گاهی با من جور در نمی آید، مثلا پیش آمده که من صبح بلند شدم تا به آفیش بروم، مهراب تازه خودش را برای خواب آماده کرده است.

یا کلا از زمانی که من مادر شدم، صبح هایی هست که باید زود بیدار شوم و نویان را راهی مدرسه کنم و این کار تماما بر عهده من است، در نتیجه زمان های با هم بودن مان گاهی کم می شود یا با هم دیگر جور در نمی آید. ولی زمان هایی بود که بسیار با یکدیگر فیلم می دیدیم و درباره آن با هم صحبت می کردیم، یا زمان های زیادی را کنار یکدیگر صرف نوشتن می کردیم ولی شاید الان به دلیل مشغله های یک زندگی عادی در کنار زندگی حرفه ای مان، زمان های باهم بودن مان محدود شده باشد.

رانندگی و ترس ارتفاع

آدم ترسویی نیستم ولی آدم قوی‌ ای هم نیستم، مثلا رانندگی نمی ‌کنم یا در ارتفاع نمی‌ ایستم، برای اینکه به من استرس می‌ دهد

تعصب شدید روی دست‌ پخت

دست‌ پختم خوب است، من خیلی دلی غذاهایم را می پزم و اصلا حساب و کتاب این‌ که مثلا چقدر ادویه استفاده کنم و این‌ جور مسائل را ندارم. مثلا قرمه‌ سبزی های من بین فامیل معروف است یکی از خصوصیات من، تعصب شدید روی دست‌ پختم است، تا آنجا که مهراب جرات ندارد از آن ایرادی بگیرد

فوتبالی نیستم

فوتبال نگاه نمی کنم، چون اصلا روحیه رقابت طلبی ندارم، با اینکه فوتبال تماشا نمی کنم اما کسانی که فوتبال نگاه می کنند را خیلی دوست دارم بعضی از اطرافیانم مثل خواهرم و همسرم به شدت فوتبالی هستند و می بینم که این کل کل کردن ها می تواند صمیمیتی در جامعه به وجود بیاورد.

سوسک هم می کشم

قبلا سوسک که می‌ دیدم می‌ ایستادم، جیغ می‌ زدم و می‌ گفتم آی سوسک تا مهراب بیاید و آن را بکشد، ولی الان دم پایی را برمی‌ دارم و سوسک را می‌ کشم.

 اینستاگرام شقایق دهقان :

شقایق دهقان در اینستاگرام فعالیت ندارد و حتی همسر او، مهراب قاسم خانی هم چندین مزتبه در صفحه شخصی خود با آیدی   mehrab_ghasemkhani اعلام کرده است که همسرش در فضای مجازی فعالیت نمی کند.

بوتاکس شقایق دهقان

خانم دهقان در مورد عدم حضورش در فضای مجازی خصوصا اینستاگرام اینطوری گفته است:

از فضای مجازی می ترسم. در فضای مجازی به عده ای که شهامت ندارند رو در روی شما حرف بزنند این موقعیت را می دهید که بیایند هرچه دل شان می خواهد بگویند. من با این مساله موافق نیستم.

خیلی خوشحالم که سایر همکارانم از مهراب گرفته تا بهاره و بهنوش بختیاری در فضای مجازی فعال هستند و طرفدار دارند. به نظرم اینها دارند تحمل می کنند تا فرهنگ استفاده از شبکه های اجتماعی جا بیفتد ولی من به شخصه شهامت رو به رو شدن با آن نقدهای بی ادبانه و فحاشی مرسوم در شبکه های اجتماعی را ندارم.

خانواده هنرمند

شقایق دهقان جاری سابق بهاره رهنما بازیگر است. همسر سابق بهاره رهنما؛ پیمان قاسم خانی نیز از بازیگران و نویسنده های مشهور است، پریا دختر بهاره رهنما و دخترش خودش نیروانا نیز تجربه بازیگری دارند.

عکس شقایق دهقان بدون آرایش و گریم :

شقایق دهقان از جمله بازیگرانی است که هیچ گونه عمل زیبایی روی چهره شان انجام نداده اند و اعتماد به نفس خوبی دارند و از زیبایی که خداوند به ایشون داده اند لذت می برند عکس زیر چهره بدون آرایش و گریم ایشون را نشان می دهد

فیلم شناسی شقایق دهقان:

فیلم های سینمایی:

شیرین ( عباس کیارستمی، ۱۳۸۷)

زیر نور ماه (رضا میرکریمی، ۱۳۷۹)

گنجینه جواهر پشته (نادر مقدس، ۱۳۹۰)

آتیش بازی (بهمن گودرزی، ۱۳۹۲)

شرف خانواده فاضل (پوریا جاویدپور، ۱۳۹۳)

گذر موقت ( افشین هاشمی، ۱۳۹۴)

اکسیدان ( حامد محمدی )

ناگهان درخت (صفی یزدانیان، ۱۳۹۷)

سریال ها تلویزیونی:

قطار ابدی (رضا عطاران، ۱۳۷۶)

بیست ( محمد حسن زاده، ۱۳۷۷)

مثل زندگی ( بهروزبقایی، ۱۳۷۹ )

دختران ( اصغر توسلی، ۱۳۷۹ )

جوان امروز (یوسف سید مهدوی، ۱۳۷۹)

ستاره باران ( نوید محمودی، ۱۳۸۰ )

رستوران خانوادگی ( حسین سهیلی زاده، ۱۳۸۰)

پاورچین (مهران مدیری، ۱۳۸۱)

کوچه اقاقیا ( رضا عطاران، ۱۳۸۲)

این سه نفر (اصغر توسلی، ۱۳۸۳)

شب های برره (مهران مدیری، ۱۳۸۴)

و خداوند عشق را آفرید (مسعود شاه محمدی، ۱۳۸۴)

باغ مظفر ( مهران مدیری، ۱۳۸۵)

مرد هزار چهره (مهران مدیری، ۱۳۸۶)

شب می گذرد (راما قویدل، ۱۳۸۷)

مسافران ( رامبد جوان، ۱۳۸۸)

زن بابا (سعیدآقاخانی، ۱۳۸۸)

نون و ریحون ( فرزاد مؤتمن، ۱۳۸۹)

ساختمان پزشکان (سروش صحت، ۱۳۹۰)

مسیر انحرافی (بهرنگ توفیقی، ۱۳۹۰)

دزد و پلیس (سعید آقاخانی، ۱۳۹۱)

مهرآباد (فرید سجادی حسینی، ۱۳۹۲ )

پژمان (سروش صحت، ۱۳۹۲)

سر به راه (سعید سلطانی، ۱۳۹۳)

دورهمی (مهران مدیری، ۱۳۹۴)

یادداشت های یک زن خانه دار (مسعود کرامتی، ۱۳۹۵)

نون خ ۲ سال ۱۳۹۸

ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.