جستجو
کد خبر : 2154 /

زن جوانی که همسر معتادش را به قتل رسانده و جسدش را زیر علوفه‌های گاوداری مخفی کرد.

 صبح ۲۳ خرداد زمانی که صاحب گاوداری به سراغ علوفه‌ها رفت ناگهان با جسد نگهبان درحالی که دور گردن او طنابی پیچیده شده بود روبرو می شود. وی بلافاصله موضوع قتل و کشف جسد را به همسر مقتول خبر داد.  اما زن جوان که دچار عذاب وجدان شده بود بلافاصله به قتل همسرش اعتراف کرد.، مهوش درخصوص  قتل همسرش گفت: چند قرص خواب آور تهیه کردم و داخل نوشیدنی به امیر دادم. پس از خوردن آن به سمت گاوداری رفت و کم‌کم داروها روی او اثر گذاشت نیمه هوش روی زمین گاوداری افتاد. با طناب او را خفه کردم و جسد را میان علوفه‌ها مخفی کردم. اما هنوز ساعتی از جنایت نگذشته بود که پشیمان شدم و تلفنی موضوع را به خانواده‌ام گفتم. ساعتی بعد هم صاحب گاوداری به سراغم آمد و از قتل شوهرم گفت و من که طاقت عذاب وجدان جنایتی که مرتکب شده بودم ، نداشتم  حادثه این قتل را برای او هم برملا کردم . جزئیات قتل هولناک را در این خبر بخوانید.

صبح ۲۳ خرداد زمانی که صاحب گاوداری به سراغ علوفه‌ها رفت ناگهان با جسد نگهبان درحالی که دور گردن او طنابی پیچیده شده بود روبرو می شود. وی بلافاصله موضوع قتل و کشف جسد را به همسر مقتول خبر داد.

اما زن جوان که دچار عذاب وجدان شده بود بلافاصله به قتل همسرش اعتراف کرد.

به‌دنبال کشف جسد و اعتراف زن جوان، بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و تحقیقات آغاز شد. مهوش با اعتراف به قتل در مقابل بازپرس جنایی گفت: همسرم معتاد بود و به‌هر بهانه‌ای من و دختر کوچکم را کتک می‌زد. از دست او چندین بار شکایت کردم و حتی می‌خواستم جدا شوم اما بی‌فایده بود. گاهی اوقات هم به من تهمت می‌زد، درگیری‌های ما ادامه داشت تا اینکه روز حادثه امیر دخترمان را برای خرید سیگار بیرون فرستاد. زمانی که دخترم برگشت امیر از او باقی پول را خواست و بچه‌ام گفت سیگار گران شده و باقی مانده‌ای نداشت. او هم به‌خاطر گران شدن سیگار دخترم را با کابل برق تا حد مرگ کتک زد. من خواستم از دخترم دفاع کنم که با چکمه گاوداری توی سرم زد. من هم به پزشکی قانونی رفتم و از او شکایت کردم. اما وقتی به خانه برگشتم امیر از ماجرا باخبر شد و دوباره تهدیدهایش را شروع کرد گفتم طلاقم بده اما گفت هرگز طلاقت نمی‌دهم و من هم تصمیم به قتل او گرفتم.

قتل هولناک 

مهوش درخصوص قتل همسرش گفت: چند قرص خواب آور تهیه کردم و داخل نوشیدنی به امیر دادم. پس از خوردن آن به سمت گاوداری رفت و کم‌کم داروها روی او اثر گذاشت نیمه هوش روی زمین گاوداری افتاد. با طناب او را خفه کردم و جسد را میان علوفه‌ها مخفی کردم. اما هنوز ساعتی از جنایت نگذشته بود که پشیمان شدم و تلفنی موضوع را به خانواده‌ام گفتم. ساعتی بعد هم صاحب گاوداری به سراغم آمد و از قتل شوهرم گفت و من که طاقت عذاب وجدان جنایتی که مرتکب شده بودم ، نداشتم راز قتل را برای او هم برملا کردم.

حکم قصاص

با اعتراف مهوش و تأیید سلامت روانی او، قضات شعبه ۱۱۳ دادگاه باتوجه به خواسته اولیای دم حکم قصاص را صادر کردند.

حکم‌ مهوش در شعبه ۱۴ دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت. با تأیید حکم، پرونده برای اجرا به شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد.

در این مدت دو بار زن جوان پای چوبه دار رفت اما با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران به سرپرستی محمد شهریاری و حمیدرضا کیاستی نیا، دادیار شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت توانستند از اولیای دم مهلت بگیرند. با نزدیک شدن به پایان مهلت با جلسات متعددی که از سوی سرپرست دادسرای امور جنایی پایتخت برگزار شد، درنهایت اولیای دم از قصاص عروس شان به خاطر رضای خدا و دختر متهم گذشت کردند