کد خبر : 23992 / /
/

مهسا کرامتی در سال 1387 با راما قویدل فرزند مرحوم رضا قویل بنام راما قویدل که از کارگردانان با سابقه بود ازدواج کرد.

مهسا کرامتی در مرداد 94 صاحب یک فرزند پسر بنام امیرمانی شد. مهسا کرامتی متولد 1363 در تهران، فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی در مقطع کارشناسی است. مهسا کرامتی حالا یک مادر است و یک همسر کارگردان نیز دارد.اولین حضور حرفه ای مهسا کرامتی در سریال خط قرمز بود. این سریال باعث مشهور شدن تعدادی از بازیگران جوان شد که مهسا کرامتی هم جز این بازیگران در سال 1380 در چند هفته به شهرت رسید. مهسا کرامتی در سال 1387 با راما قویدل فرزند مرحوم رضا قویل بنام راما قویدل که از کارگردانان با سابقه بود ازدواج کرد.

مهسا کرامتی

مهسا کرامتی

مهسا کرامتی

مهسا کرامتی

مهسا کرامتی

بازی مهسا کرامتی در یک فیلم سینمایی در دوران بارداری

به نظرم منعی برای فعالیت اجتماعی خانم ها در دوران بارداری وجود ندارد؛ البته این کاملا بستگی به شغل افراد دارد؛ مثلا اینکه چقدر سخت و سنگین باشد یا احتمال آسیب رسیدن به مادر و جنین وجود داشته باشد. به هرحال شما در طول بارداری مسوولیتی سنگین را پذیرفته اید و در آن دوران مسوول فرد دیگری در درون جسم خود هستید و نمی توان با خودخواهی گفت:« من الان دلم می خواد کار کنم و حالم با کار کردن خیلی بهتره» و به عواقب قضیه فکر نکرد.

من در روز سوم فیلمبرداری فیلم «چاقی» به کارگردانی همسرم متوجه شدم باردارم و قبل از شروع کار نمی دانستم. روزهای سختی را در این دوران تجربه کردم چون معمولا خانم ها در دوران سه ماهه اول بارداری دچار عوارضی می شوند که من هم به شکل شدید این عوارض را داشتم. زمان فیلمبرداری این فیلم اذیت شدم اما همه سعی ام را می کردم که مراقب سلامتم باشم . مورد دیگری که حین کار ناراحتم می کرد این بود که سایر عوامل فیلم هم خیلی سعی داشتند مراعات حال مرا بکنند و من مدام نگران این موضوع بودم که همکاران بازیگرم اذیت نشوند چون خیلی حواس شان به من بود که موقع فیلمبرداری سرحال باشم و با تکرار پلان ها ناراحت نشوم.

مهسا کرامتی

مهسا کرامتی | یوگای دوران بارداری

در دوران بارداری به کلاس یوگای بارداری رفتم که با یوگاهای معمولی کاملا فرق دارد و حتما باید زیر نظر متخصص و در شرایط خاص باشد. در این دوران خیلی موسیقی گوش می کردم؛ البته شنیدن موسیقی جزو عادت های من است چون به موسیقی علاقه مندم ولی خب در دوران بارداری و بخصوص وقتی فیلمبرداری فیلم تمام شد و وقت آزاد بیشتری داشتم به صورت مداوم موسیقی گوش می کردم. همین طور در این دوران حسابی در مورد تربیت کودکان، روحیات بچه ها و شرایط جسمی نوزادان کتاب و مقاله های اینترنتی خواندم تا یک سری اطلاعات اولیه را به دست آورم. البته این را هم اضافه کنم این مطالعات مرا دچار وسواس نکرد چون معتقدم نباید بچه را از روی کتاب بزرگ کرد چون هر بچه ای دارای خلق و خو و روحیات خودش است و نمی توان برای تربیت کودک صرفا متکی به کتاب و مقاله بود.

نگرانی های مادرانه

روز تولد امیرمانی وقتی من را از اتاق عمل بیرون آوردند و تازه به هوش آمده بودم خیلی تلاش می کردم تا از همسرم و خانواده ام بپرسم:« بچه سالم است؟» البته ما همه آزمایش ها و مراقبت ها را انجام داده بودیم ولی به هرحال این نگرانی همیشه وجود دارد و من هم دوست داشتم خیالم راحت شود ولی هرچقدر سعی کردم نتوانستم این جمله را به زبان بیاورم و نمی توانستم حرف بزنم و مرتب دستم را بالا و پایین می آوردم و کسی هم متوجه منظورم نمی شد.(می خندد) تا اینکه بالاخره پسرم را آوردند و با دیدنش خیالم راحت شد. به گفته مادرم فقط یک ربع طول کشید تا پرستارها امیرمانی را مرتب کنند و در آغوش من بگذارند ولی آن یک ربع برای من به اندازه چندین ساعت گذشت.

این غریبه فرزند من است؟

در دوران بارداری مادرها خیلی زودتر از پدرها به بچه علاقه مند می شوند و این موضوع هم طبیعی است چون جنین در وجود مادر رشد می کند و مادر با او اخت می شود ولی وقتی برای اولین بار پسرم را درآغوشم گذاشتند احساس کردم غریبه است و مدام فکرمی کردم:« یعنی این همان بچه ای هست که توی شکم من بود؟ »(می خندد) تا نیم ساعت به این فکر می کردم که حالا من باید با این نوزاد چه کار کنم؟ آیا می توانم دوستش داشته باشم؟ تا اینکه بالاخره از شوک اولیه خارج شدم و به مرور توانستم خودم را پیدا کنم.

کمک نخواستم

اعضای خانواده مان همیشه کنارمان بوده اند و می توانم این طور بگویم که افرادی بوده اند که برای نگه داری و مراقبت از فرزندم به من کمک کنند اما از کسی کمکی نخواسته ام.(می خندد) چون دوست داشتم تمام لذت بزرگ کردن فرزندم و همه این تجربه شیرین برای خودم باشد و از لحظه لحظه بودن در کنارش کیف کنم. دلم می خواست همه این لذت مال من باشد چون کلا در زندگی اینطوری ام که همه چیز را با هم می خواهم. (می خندد)

دختر یا پسر بودن فرزندم برایم فرقی نداشت

دختر یا پسر بودن فرزندم اصلا برایم مهم نبود و به این فکر نمی کردم که جنسیت فرزندم حتما باید پسر یا دختر باشد. البته خانواده همسرم چون دارای سه فرزند پسر هستند دوست داشتند بچه ما دختر باشد ولی برای خودم هیچ فرقی نداشت.

به یاد زنده یاد امیر قویدل

نام مانی را من و همسرم با هم انتخاب کردیم ولی من دوست داشتم حتما پسرم نشانه ای از پدر همسرم (امیر قویدل ) را داشته باشد . به خاطر همین اسم امیر مانی را برای پسرم انتخاب کردیم. خاطره خیلی پررنگی که از ایشان دارم مربوط می شود به زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بودند. آخرین باری که ایشان را دیدم برای ملاقات رفته بودیم و مرتب با ایشان صحبت می کردیم و بهشان قوت قلب می دادیم و آرزو می کردیم زودتر از بیمارستان مرخص شوند.

وسواسی نیستم

سعی می کنم محیط اطراف پسرم کاملا تمیز باشد اما از آن مادرهای وسواسی نیستم. امیرمانی هم مانند نوزاد های دیگر هرچه دم دستش باشد به سمت دهانش می برد و من هم هیچ وقت مانعش نمی شوم و فقط سعی می کنم همان طور که گفتم محیط و وسایل تمیز باشند.

موافق قرتی بازی هایی که مد شده نیستم

یک سری قرتی بازی ها جدیدا مد شده که من با آنها موافق نیستم؛ مثلا تازگی دیده ام که آتلیه مخصوص دوره بارداری افتتاح شده یا اینکه از کف پا و انگشت و فرق سر نوزاد کلی عکس می گیرند.(می خندد) یا به جای تولد برای بچه ها ماه گرد می گیرند. یا اینکه پیش از تولد بچه برای تم اتاقش برنامه ریزی می کنند و همه وسایل را با همان تم می خرند و با وسواس هدیه هایی از همان تم برای مراسم تولد بچه تهیه می کنند که به مهمانان بدهند و... من اصلا این لوس بازی ها را نمی فهمم. (می خندد) آخر بچه نوزاد چه شناختی از شخصیت های کارتونی مثل پو،کیتی و ... دارد ؟ اتاق نوزاد فقط باید شاد و رنگین باشد چون بچه ها رنگ های شاد را دوست دارند.

پسر من حتی هنوز اتاق شخصی ندارد. خانه ما دوخوابه است و یکی از اتاق ها مخصوص کار همسرم است و فکر کردیم چون همسرم از آن اتاق پول در می آورد نمی توانیم آن اتاق را به امیرمانی بدهیم. (می خندد) بنابراین پسرم هنوز اتاق شخصی ندارد و فکر می کنم تا دو، سه سالگی هم به اتاق شخصی نیاز نداشته باشد. البته بخشی از خانه متعلق به پسرم است و وسایل، تخت، کمد و اسباب بازی هایش را آنجا چیده ایم.

پسرم آرام است

پسرم،کودکی آرام است و اصلا از آن بچه هایی نیست که مدام گریه می کنند. امیرمانی خوشرو است و هر کس با او حرف بزند در جواب لبخند می زند و اهل غریبگی هم نیست.

با تک فرزندی موافق نیستم

با تک فرزندی موافق نیستم اما ممکن است ما هم تصمیم بگیریم که همین یک فرزند را داشته باشیم چون همه شرایط را پدر و مادر نمی توانند برای یک کودک مهیا کنند و جز والدین شرایط پیرامونی و جامعه هم در این مورد نقش دارند. به هرحال محیط و شرایط باید امکانات و پتانسیل کافی را داشته باشد تا یک زوج به داشتن فرزند ترغیب شوند؛ بنابراین تصمیم برای داشتن فرزند دوم خیلی سخت است. این خیلی بد است که بچه ها تنها بزرگ می شوند، پدر و مادر نمی توانند همیشه در کنار فرزندشان باشند و تنهایی بعد از پدرو مادر برای یک تک فرزند خیلی سخت است. امیدوارم برای ما این طور نباشد و شرایط طوری باشد که بتوانیم به فرزند دوم فکر کنیم.

به امنیت شغلی و آرامش فرزندم فکر می کنم

من تلاش می کنم که فرزندم وارد محیط کاری ما نشود تا از جاذبه سینما دور بماند. همیشه به همسرم هم می گویم وقتی پسرمان بزرگ شد او را با خودش به پشت صحنه کارهایش نبرد.

من از بچگی در سینما بزرگ شدم و سختی های این کار را خوب می شناسم. برای دوام در سینما باید هزار جان داشته باشید. در این شغل مدام در معرض این مساله قرار دارید که با عواطف، احساسات و افکارتان برخورد شود و شما را ناراحت کند. در این حرفه کسی امنیت شغلی ندارد و مدام باید با مشکلات دست و پنجه نرم کنید که این می تواند خلاقیت را در شما به عنوان یک هنرمند از بین ببرد؛ یعنی شما یک جورهایی، هم هنرمند هستید هم نیستید هم خلاقیت دارید و هم ندارید چون در نهایت نمی توانید به معنای واقعی کلمه آرتیست باشید وآن رها بودن و بلندپروازی را داشته باشید. من دلم می خواهد امیرمانی شغلی را انتخاب کند که در آن آرامش داشته باشد

ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.