کد خبر : 2921 / /
/

عکس های بازیگران سریال احضار را در ادامه مشاهده می کنید.

سریال احضار از شبکه یک پخش می شود. سریال احضار برای ایام ماه رمضان ساخته شده است. کارگردان سریال احضار علیرضا افخمی است. سریال احضار در ژانر ملودرام اجتماعی به حساب می آید. سریال احضار روایتی جوان دارد.

تا به امروز چندین قسمت از سریال رمضانی شبکه یک پخش شده، شبکه‌ای که در سالهای مختلف گاهی میزبان یک سریال ماورایی می‌شود. «علیرضا افخمی» کارگردان این سریال پیش‌تر با آثاری چون اغما و او یک فرشته بود خودش را در این ژانر محک زده بود، عناوینی که در زمانه خودشان کم و بیش حرف‌هایی برای گفتن داشتند و لااقل به خاطر بازیگرانشان توانستند قسر در بروند و سرتاسر ضعف نباشند. زمانه‌ای که این آثار پخش شد البته قیاس آثار داخلی با خارجی برای مخاطبین کمرنگ‌تر بود و دسترسی به عناوین تاپ دنیا به این سادگی دنیای امروز ما نبود؛ یعنی به سادگی کلیک کردن روی یک اپلیکیشن.

اما آیا اساسا باید احضار را با عناوین خارجی مقایسه کرد و این کار درست است؟ ما که در اینجا زیاد قصد نداریم روی این مساله مانور بدهیم. سریال به عنوان ژانر وحشت در بین مردم شناخته شده، ژانری مرده در سینمای ایران که آثار خوب در آن در سینما و تلویزیون به تعداد انگشتان دو دست هم نمی‌رسد. اینکه سریال چرا خودش را به عنوان یک سریال ترسناک در دل مردم باز کرده هم البته خودش جای بحث است، اصلا می‌دانید، راستش تمام این سریال جای بحث دارد. بیایید این بحث را شروع کنیم.

تیزر فریبنده سریال احضار

بگذارید به عقب برگردیم، کمی پیش از ماه مبارک رمضان. از زمانی که تیزرهای سریال پخش شد و مارکتینگ آن طوری رفتار کرد که با یک سریال ترسناک روبرو هستیم. لوگوی جنجالی سریال و چشم ایلومیناتی و موسیقی روی تیزر و… همه و همه فریاد می‌زد که با یک سریال ترسناک روبرو هستید. حتی نام «احضار» که یادآور فیلم‌های «کانجورینگ» هالیوود و یا سریالی ترسناک به همین نام که چندی پیش در شبکه نمایش خانگی به طور ناقص پخش شد، یک مهر تایید دیگر برای ترسناک بودن سریال شبکه یک بود. با غیبت زیرخاکی از شبکه ۱ (که انصافا جزو سریالهای خوب صدا و سیما در سالهای اخیر محسوب می‌شود) این شبکه به گذشته نقبی زده بود و دوباره به سراغ سوژه ماورایی رفته بود.

سریال احضار

اگر تا امروز بیننده سریال احضار باشید، احتمالا با من هم عقیده هستید که هیچ جایی از این سریال ترسناک نیست. شاید بچه‌های ده ساله با شنیدن نام جن و دیدن مراحل احضار ارواح و… کمی تا قسمتی وحشت کنند اما جنس ترس سریال در حد و اندازه‌ای است که اولا روی همین قشر خردسال معصوم تاثیر می‌گذارد (آن هم یک تاثیر حداقلی) و در ثانی این ترس نهایتا چند ساعتی همراه آنها است. احتمالا فیلم‌های ترسناک زیادی دیده‌اید که تا چند شب ذهنتان درگیر آن بوده و اگر در محفلی و دورهمی نشسته باشید درباره آن حس وحشت با دیگران صحبت کنید و آن را به اشتراک بگذارید، احضار هیچ رنگ و بویی از جنس این وحشت ندارد.

تاکید سریال روی ترسناک بودنش با تیزری که از آن پخش شد، یک فرمول اشتباه و تکراری در مارکتینگ سینمای ایران است. این موضوع فقط هم مختص به آثار صدا و سیما نیست و اساسا چند سالی است که تیم‌های تبلیغاتی با زیرکی تیزرهایی می‌سازند که همان یکی دو دقیقه به مراتب جذاب‌تر از خود اثر از آب در می‌آید.

با پخش سریال احضار تا امروز نشان داده شده که سریال بیشتر از یک اثر آغشته به وحشت یا به بیانی بهتر یک سریال ترسناک، یک درام عاشقانه است که از قضا در آن درباره روح و جن و امثالهم هم صحبت می‌شود.

خود تیم سازنده در مصاحبه‌های رسانه‌ای خود ادعا کرده که سریال در ژانر معرفتی!! قرار می‌گیرد. آنها می‌گویند قصد داشتند با باورهای غلط درباره احضار روح مبارزه کنند. می‌گویند این را یک وظیفه دیده‌اند و از آنجایی که تمسک جوییدن و سرک کشیدن به این موارد در برخی خانواده‌ها و جوانان زیاد شده، مسئولیت‌شان این بوده درباره آن اطلاع رسانی کنند. ماموریتی که البته آنها در آن شکست خوردند و صرفا به درجا زدن مشغول شدند؛ دلایل این ادعا در ادامه این مطلب واکاوی می‌شود.

حقیقت اینست کاری که سریال رمضانی احضار کرده را یک قسمت مستندگونه مثل «شوک»هایی که قبلا از صدا و سیما پخش شد می‌توانست به مراتب بهتر و تاثیرگذارتر انجام دهد. هنر تولید محتوا سازی و ظرافت آن چیزی است که به جرات صدا و سیما و نهادهایی با باورهایی مشابه در آن لنگ می‌زنند. آنها حرف‌هایشان را یا زمخت و گل درشت ادا می‌کنند یا زمانی که به ظریف کاری روی می‌آورند آنقدر تابلو هستند که خنده‌دار می‌شوند. البته باید اعتراف کرد که بخش اعظمی از مخاطبین صدا و سیما مخاطبین عامی هستند که کاری به این پیام‌های زمخت و یا به خیال صدا و سیما، پیام‌های زیرپوستی ندارند و برای پرکردن وقت‌شان به تماشای این آثار می‌پردازند.

بازیگران روی اعصاب سریال احضار

احضار از نابازیگران برای نقش‌های اصلی خود استفاده کرده، کاری نیک و پسندیده که با آن مخالفت یا نقدی وجود ندارد. اما آیا از دل این نابازیگران یک ستاره بیرون می‌آید؟ وظیفه کارگردان اینست که از بازیگران ستاره بسازد. همانطور که مثلا سوپراستاری مثل «پارسا پیروزفر» تا پیش از فیلم «مهمان مامان» نقش‌های چندان ماندگاری نداشت و مسیر زندگی‌اش عوض شد (یا الناز شاکردوست که همکاری‌اش با نرگس آبیار باعث عوض شدن کلاس کاری این بازیگر شد). علیرضا افخمی اما کوچک‌ترین تلاشی برای پرورش این بازیگران انجام نداده است. در واقع می‌خواهم بگویم ایراد از این نابازیگران نیست که تا به امروز تجربه کافی نداشته‌اند، این کارگردان بوده که باید آنها را با دوربین صمیمی می‌کرده و در این امر کوتاهی کرده است. البته «بی‌استعدادی» را هم نباید کلا فاکتور گرفت اما اگر کارگردان حس کرده شکوفا کردن استعدادها و پتانسیل‌های پنهان از دل این نابازیگران امکان پذیر نیست، باید به فکر تغییر آنها می‌افتاده و نه ادامه دادن با همین مشکل بزرگ؛ خیلی بزرگ!

سریال احضار

اما چرا می‌گوییم خیلی بزرگ؟ تصور می‌کنم حتی همان مخاطبین عامی که پیش‌تر درباره آن صحبت شد به این امر واقف هستند که بازیگری این نابازیگران در سریال احضار چقدر بد و روی اعصاب است. احتمالا این جزو معدود نکاتی باشد که تجمیع نظر در آن وجود داشته باشد و موافقین و مخالفین سریال بر سر آن اختلاف نظری نداشته باشند. مصاحبه‌های تهیه‌کننده سریال با رسانه‌ها و گفتن عباراتی که «این چهره‌ها به تدریج به دل مخاطب نشسته‌اند» و جملاتی شبیه به این نشان می‌دهد که حتی عوامل سریال نیز ضعف بازیگران خود را کتمان نمی‌کنند.

بازیگران در نقش‌هایی فرو رفته‌اند که بعید می‌دانم ذره‌ای با آنها همذات پنداری کرده باشند. این درست که برفرض، الزاما ایفاگر نقش یک معتاد نباید یک فرد مصرف‌کننده مواد باشد تا بتواند نقش را در بیاورد اما مشکل اینجاست که اعطای نقش‌هایی کاملا متفاوت به نابازیگرانی که هنوز هیچ تبحر و تجربه‌ای در «نقش بازی کردن» ندارند، مشکل‌ساز شده و یکی از دلایل بد ایفاگری نقشش‌شان احتمالا در گروی همین مساله است.

فیلمنامه‌ای که خودش هم نمی‌داند تکلیفش چیست

جدا از این مساله بازیگران (که تابلوترین مشکل آن برای همه مخاطبین است)، باید به فیلمنامه سریال اشاره کرد که با وجود گذشت چندین قسمت هنوز تکلیفش با خودش مشخص نیست. سریال در حال حاضر مانند باد به هر سمتی پیش می‌رود و نمی‌داند می‌خواهد چکار کند. قسمت‌هایی از سریال وجود دارند که عملا هیچ اتفاقی، تاکید می‌کنم که «هیچ اتفاقی» در آن رخ نمی‌دهد. داستان بسیار کند و کشدار پیش می‌رود و در کنار این سرعت به شدت آهسته، هیچ عنصر جذابی هم در آن به چشم نمی‌خورد. وجود سکانس‌های احضار روح و صحبت درباره این موارد، ترفندی بوده که بتواند مانند یک چتر از نقص‌های فراوانی که روی سریال می‌بارند پشتیبانی کند. باید چند قسمت یک بار منتظر لوگوی +۱۲ یا +۱۴ در گوشه تلویزیون باشیم تا مثلا سریال یک سکانس هیجان انگیز و شوک محور (به کار بردن این عبارات را بهتر از واژه ترسناک برای این سکانس‌ها می‌دانم) را به ما نمایش دهد.

سریال احضار

جدای از این موارد فرو کردن پیام‌های مورد علاقه صدا و سیما در بطن فیلمنامه و یک سری کلیشه‌های به شدت تکراری از دیگر مواردی است که در سریال وجود دارد و حتی بازگو کردن آنها روی اعصاب است. صدا و سیما فکر می‌کند که این پیام‌ها را به صورت زیرپوستی به مخاطب خود انتقال می‌دهد اما خبر ندارد که این موارد از چشمان تیزبین مخاطب حرفه‌ای پنهان نمی‌داند و این دسته از تماشاگران از این حجم پیام‌های زورکی خسته شدند.

اینکه در سریال جدید محصول سیمافیلم (یا اوج، یا هر سازمان بزرگ دیگر فیلمسازی که می‌خواهد با آثارش فرهنگ‌سازی کند) همچنان نقش‌های منفی اسامی ایرانی دارند یک کلیشه به شدت نخ‌نما است. یا فردی که در کافه کار می‌کند و قیافه‌ای «هنری» دارد حتما فردی با ذاتی خراب است و…

اینکه این سازمان‌های حاکمیتی می‌خواهند در تولیداتشان مثلا در ترند روز حرکت کنند و تصمیم می‌گیرند سریال را با نمایش روابط دختر و پسری پیش ببرد و چهار دختر جوان در اول سریال به یک ویلای لاکچری در شمال می‌روند و… درست مانند بازی بسیار بدی که به هیچ کدام از نابازیگران سریال ننشسته، اصلا با فضای سریال جور در نمی‌آید.

آنها می‌خواهند پیام‌ها را از در بستر زندگی نسل امروزی بدهند اما فقط ژست گرفتن را یاد گرفتند. ما شاهد روابط دختر و پسری هستیم و این دوستان همه همدیگر را با نام خانوادگی همدیگر صدا می‌کنند. دخترانی که مجردی به شمال رفته‌اند و آن موردی که قرار است دختر شیطان داستان باشد به جای چادر روسری‌های رنگی رنگی سرش می‌کند. همانطور که در سریالی چون آقازاده، روابط جنسی را با یک «کاسه آش» به نمایش گذاشتند و برای این بحران راه‌حلی مثل صیغه با یک شکلات را نمایش می‌دهند و موضوع بیشتر از آنکه نمایش یک آسیب بشود تبدیل به مضحکه عام و خاص در بین آحاد مردم می‌شود؛ در «احضار» نیز سازندگان دست روی هر مساله‌ای از زندگی جوانان امروزی گذاشته‌اند بیشتر تبدیل به چیزی مضحک شده تا همخوانی با واقعیت.

پیام‌های ضد زن در جای جای احضار قرار دارد. یک مثال در این باره بزنیم و بحث را تمام کنیم، مثلا در جایی از سریال ما شخیصت دختری را داریم که مجرد است و در خانه نشسته و به برادر مجرد ۴۰ ساله‌اش می‌گوید هیچ کاری نمی‌تواند بکند و باید در خانه بنشیند تا یکی بیاید او را بگیرد اما برادرش باید فکری برای زندگی‌اش کند.

بستر پخش احضار

اما چرا در سطر اول گفته شد «احضار گناه دارد»؟ این فیلمنامه ضعیف و بی‌سروتهی که گریبانگیر احضار شده یکی از دلایل اصلی‌اش بستری است که در آن پخش می‌شود و ارگانی است که تهیه کننده سریال است. متاسفانه چارچوب‌های صدا و سیما اجازه نمی‌دهد که یک سریال در ژانر وحشت به آن صورتی که سزاوارش است ساخته شود.

اکثر ما در نشست‌های خانوادگی و دوستانه‌مان داستان‌هایی ترسناک شنیدیم که مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها تعریف کردند و یا اهالی فلان منطقه درباره آن صحبت کردند. می‌خواهم بگویم فرهنگ و باورهای ما پر از خرده قصه‌هایی است که اتفاقا جنس ترسناک ملموسی برای مخاطب ایرانی دارد و از این نظر غنی هستیم، اما مشکل اینجاست که بسیاری از این موارد اجازه پخش در صدا و سیما را ندارند. فیلترهای زیادی برای پخش یک سریال پرمخاطب در صدا و سیما وجود دارد که رد شدن از همه آنها کاری می‌کند که در نهایت تبدیل به «بلایی» شود که سر احضار آمده است. سریال اجازه ندارد وارد خیلی از مسائل شود و زیر تیغ خودسانسوری و نظارت‌های شدید ساخته شده و از همین رو باید اعتراف کرد در بسیاری مواقع «مجبور» است که لوس باشد.

و مابقی قضایا

جدا از این مساله، بودجه و نقص سینمای ایران در ساخت جلوه‌های ویژه از دیگر مواردی است که دامن‌گیر احضار شده و کاری کرده که سریال به گردپای اهدافی که در ذهنش داشته هم نرسد. این معضل فقط مربوط به احضار نیست و مشکل بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی است. واقعیت اینجاست که ژانر وحشت تا حد زیادی در گروی ساخت جلوه‌های ویژه است و سینمای ایران از این لحاظ بسیار عقب است. هرچند ساخت آثار مستقلی در ژانر وحشت سینمای جهان که از کمترین جلوه‌های ویژه استفاده کردند (مانند Host و یا تیمارستان متروکه گنجیام متعلق به سینمای کره جنوبی و…) نشان می‌دهد که برای خلق سینمای وحشت می‌توان به خلاقیت هم تکیه کرد؛ موضوعی که هیچ ردی از آن در سریال احضار دیده نمی‌شود.

اگر خاطرتان باشد چند سال پیش سریالی با نام «احضار» در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شد، شبکه‌ای که نظارت‌های اینچنینی در آن بسیار کمتر است و از همین رو حرف‌های بیشتری برای گفتن داشت. هرچند این سریال هم بی‌نقص نبود اما بازهم توانسته بود بیشتر «حرف» بزند. این نظارت‌ها در سینما هم کمتر است و خوشبختانه آثار سینمایی اکران شده در ژانر وحشت گاهی توانستند موفق ظاهر شوند. بگذارید مثالی بزنم که اتفاقا با ماموریت «مبارزه با خرافات» سازندگان احضار هم خیلی درخور است.

نمی‌دانم توفیق این را داشتید که در جشنواره فجر امسال فیلم زیبای «زالاوا» را ببینید یا نه، اتفاقا این فیلم هم در قالب یک اثر در ژانر وحشت به مبارزه با خرافات پرداخته است. زالاوا با چه ظرافت و زیبایی این کار را می‌کند و «احضار» چقدر سفارشی شده و زمخت این کار را می‌کند! در واقع با تخلص از شاعر باید گفت هر دو آثار سینمایی هستند، اما این کجا و آن کجا!

ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.