کد خبر : 20568 / /
/

نی جوان به همراه همسرش برای دادخواهی از یک پزشک و دو خانم دیگر به کلانتری مراجعه و نیازمند مشاوره بود و پس از بررسی احوالات ایشان توسط مشاور کلانتری نصیرشهر، وی داستان زندگیش را این گونه تعریف کرد:

زن جوانی در مشاوره بامددکار پلیس اظهار کرد، دخترم دوماهه است اما دیگر همسرم با من کلامی حرف نمیزند و خانه ایرا که درآن گلهای عشق و صفا کاشته بودم با بی خردی از ریشه خشکاندم.

 

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا تهران، زنی جوان به همراه همسرش برای دادخواهی از یک پزشک و دو خانم دیگر به کلانتری مراجعه و نیازمند مشاوره بود و پس از بررسی احوالات ایشان توسط مشاور کلانتری نصیرشهر، وی داستان زندگیش را این گونه تعریف کرد:

 در خانواده ضعیفی متولد شده بودم و بدلیل مشکلات مالی خانواده و نیز بیماری پدر نتوانستم مقطع ابتدایی را به پایان برسانم و در 15سالگی برای کاهش بارهزینه های مالی خانواده به اولین خواستگارم جواب مثبت دادم و ازدواج کردم  و پس از گذشت سه سال از زندگی مشترکمان متوجه اعتیاد همسرم شدم بارها برای ترک اعتیادش تلاش کردم  اما او اراده ضعیفی داشت  و پس از بازگشت از کمپ مجدد لغزش می کرد.

ماحصل ازدواجمان یک دختر 6 ساله و یک پسر 2ساله بود که تصمیم به طلاق گرفته و حضانت فرزندانم را هم برعهده گرفتم برای امرار معاش و  برای نظافت  به خانه های مردم می رفتم. درآمدم خیلی کم بود و کفاف زندگیم را نمی داد. به پیشنهاد یکی از بستگان  برای کسب درآمد بیشتر به یکی از شهرستانهای اطراف تهران مهاجرت کردم.

6 سالی بود که طلاق گرفته بودم و برایم خیلی مهم بود که تهمت ناروا به من نزنند برای همین به سختی کار می کردم  تا هزینه های زندگی را تامین کنم دریکی از مجتمع های مسکونی که برای نظافت می رفتم با یکی از ساکنین آشنا شدم اسمش حمیده بود و داستان زندگی ام را برایش تعریف کرده بودم .

از کار زیاد رنجور وناتوان شده بودم و نیاز به استراحت داشتم از این رو به منزل خواهرم درشهرستان رفتم تاحالم بهترشود پس از بهبودی به خانه برگشتم و با پسرصاحب خانه ام ازدواج کردم به لطف خدا بعد ازیک ماه ازهمسرم باردارشدم.

یک روز حمیده با من تماس گرفت و پیشنهاد عجیبی به من داد که بچه ای را که باردار بودم به خواهرش بدهم و به همسرم بگوییم بچه مرده بدنیا آمده است.

برای حفظ زندگی و تامین بخشی از مخارج زندگی، مجبور به پذیرفتن درخواستش شدم.یک هفته به دنیاآمدن فرزندم مانده بود که حمیده و خواهرش مرا به اجبار به بیمارستان  خصوصی بردند و با هماهنگی که با پزشک انجام داده بودند مرا به اتاق عمل برده  و دخترم درساعت 10شب به دنیا آمد.

همسرم شب به منزل آمد و متوجه غیبت من شده بود و با پرس و جو فهمیده بود که در بیمارستان هستم.دربیمارستان به او گفته بودند که فرزندت مرده به دنیا آمده و وقتی درخواست ملاقات داده بود اجازه به او نداده بودند.

فردای آن روز که برای ترخیص من آمده بود متوجه رفتارهای مشکوک حمیده و خواهرش شده بود که برای ترخیص من اصرار داشتند هزینه بیمارستان را واریزکنند  و به آنها گفته بود نیازی به کمک شما ندارم و خودم از پس هزینه ها برمی آیم  اما موقع تسویه حساب متوجه شده بود که فرزندمان زنده است. 

در بخش بستری بودم که دیدم همسرم با صورت برافروخته به سمتم می آید، فهمیدم که چه اتفاقی افتاده، آرزو کردم کاش هنگام زایمان مرده بودم و این لحظه را نمی دیدم. حقیقت را ازمن پرسید و من ناچار بودم تایید کنم.

برای کشف حقیقت بیمارستان به من اجازه خروج نداد و مدت 8 روز در بیمارستان ماندم تا حقایق روشن شود و در طول این مدت نوزاد را از من دور نگه داشتند و حق تغذیه او را نداشتم و طفل کوچکم را نتوانستم با شیر مادر تغذیه کنم و همین مسئله باعث ضعف نوزاد شده بود.

اکنون دخترم دوماهه است اما ازآن روز به بعد دیگرهمسرم  با من کلامی حرف نمی زند و خانه ای را که درآن گل های عشق و صفا کاشته بودم با بی خردی از ریشه  خشکاندم.

دیدگاه  کارشناس سرکار خانم "شوکت شهریار" مشاور کلانتری نصیر شهر:

مراجع به دلیل مشکلاتی مانند فقرو تنگدستی و بیماری پدر ناچار به ترک تحصیل شده وآسیب های ناشی ازآن دردوره های دیگر زندگی وی مشهود است.

تصمیم به ازدواج درسن بلوغ که لازمه آن در نظرگرفتن معیارهای مناسب همسرگزینی می باشد و متاسفانه ازدواج این فرد در سن نوجوانی که عمده تصمیمات این دوره ناشی از هیجانات و احساسات می باشد سبب شده تصمیم نادرستی اتخاذ کند که نهایتا منجر به ازدواج ناموفق شده است.

اعتماد افراطی به فرد ناشناس و بدون شناخت و قرار دادن تمام اطلاعات و احساسات و ارزش های شخصی دراختیار او وترس از قضاوت دیگران و همین طور عدم ابراز قاطعیت و جرات مندی و ناتوانی در نه گفتن منجر به سواستفاده فرد مزبور شده است.

عدم آگاهی مراجع از قوانین و مراجع قانونی و انتظامی و خدمات مشاوره موجود باعث سوء استفاده دیگران گردیده وآسیب های جبران ناپذیری به زندگی وی وارد شده است .

پنهان کاری و نادیده گرفتن همسر و حق پدری وی سبب از بین رفتن صمیمیت و اعتماد همسرشده است.

ارائه راهکار:

1-معذرت خواهی و توجه ومحبت به همسر وپیشه کردن صداقت ومشورت با همسر در تمام امورات وتصمیم های زندگی مشترک جهت بازگرداندن اعتماد از دست رفته وکوشش در برقراری رابطه گرم وصمیمی بدون هرگونه مخفی کاری

2-پیگیری شرکت در جلسات مشاوره با حضور همسر ایشان در جهت بازسازی رابطه زوجی خود  

3-پرهیزاز قرار دادن اطلاعات شخصی در اختیار افراد دیگر و بالا بردن مهارت مرزبندی در ارتباطات وخودداری از ایجاد رابطه دوستی بدون شناخت کافی و بیان کردن مشکلات در نزد افراد سودجو

ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.