دو خواهر سنندجی توسط داماد شیاد به قتل رسیدند / این قتل شهر سنندج را به خون کشید

قتل همسر و خواهر همسر، اتفاقی بود که چند روز قبل شهر سنندج را به خون کشید.قاتل بعد از قتل همسر خود رگبار های مرگبار را به سمت خواهر زن خود هم روانه کرد.در اتفاقات مشابه قتل همسر در سنندج در یک سال اخیر بارها در شهرهای دیگر هم رخ داده است که قاتل بعد از قتل همسر خود،خانواده همسرش را هم به قتل رسانده بود.ریشه اکثر این اختلافات منجر به قتل همسر، اختلاف زن و شوهری بوده که به خانواده ها ارتباطی نداشته است اما قاتل تنها به قتل همسر خود رضایت نداد و رگبار مرگ را بر سر بقیه اعضای خانواده هم نثار کرد

قتل هولناک دو خواهر توسط داماد 

سوم مرداد ماه امسال صدای فریادهای بیان و سحر در محله حاجی آباد سنندج پیچید.بعد صدای شلیک اسلحه کلاشینکف و پس از آن هم بوی خون و صدای جیغ اهالی محل!

خودروی پرشیا سفید که اسماعیل در آن نشسته بود، با سرعت از محل جنایت دور شد و این آخرین سکانس از سناریوی زندگی مشترک اسماعیل و بیان بود که بعد از 22 سال خاطره های خوب و بود و سفره هایی که با هم سر آن نشستند؛این داستان رنگ خون گرفت.

جزئیات قتل دوخواهر

در این جنایت زن جوان به نام بیان مرادی به همراه خواهرش با اصابت گلوله به قتل رسیدند.

برادر مقتولین در توضیح جزئیات این حادثه به خبرنگار رکنا گفت:«22 سال قبل بود که خواهرم با اسماعیل ازدواج کرد.اوایل زندگی آنها خوب بود اما این اواخر با هم اختلاف پیدا کرده بودند و سه چهار سالی می شد که اختلافات آنها شدید شده بود.اسماعیل خلافکار شده بود و کار فروش مواد مخدر و فروش اسلحه انجام می داد.خلق و خویش هر روز بدتر می شد تا جایی که سال گذشته هم وقتی با خانواده خودش بحثش شد،خانه پدری خود را به آتش کشید.»

او در ادامه گفت:«مدتی قبل بیان به همراه سه فرزندش به خانه پدری من آمد و گفت که دیگر نمی تواند به زندگی با اسماعیل ادامه دهد.او در خانه پردم راحت نبود و ما کمکش کردیم و برایش خانه ای اجاره کردیم.چند بار با اسماعیل صحبت کردم و به او گفتم مسالمت آمیز از بیان جدا شود.اسماعیل می گفت پسرم ماشین من را برده است.گفتم مشکل تو با پسر خودت به ما ربطی ندارد اما اگر بخواهی پول ماشین را به تو می دهم.»

دو خواهر سنندجی به قتل رسیدند

اسماعیل از خانواده همسرش کینه بی اساسی به دل گرفته بود:«چند روز قبل زمانی که من در یک روستای نزدیک شهر بودم،اسماعیل سراغم آمد و آن روز هم اسلحه همراهش بود.شاید می خواست من را هم بکشد اما چون با همسایه مان که مامور آگاهی است مواجه شد،از آنجا دور شد.»

روز حادثه در ساعتی که اسماعیل می دانست بیان و خواهرش برای هواخوری مقابل خانه می آیند،سراغ آنها رفت:«اسماعیل با خودروی خواهرش که یک پرشیا سفید رنگ بود سراغ خواهرانم آمد.می خواست به من هم شلیک کند اما موفق نشد.»

شاهدان ماجرا گفته بودند که سحر خواهر بیان،در یک لحظه برای میانجیگری و منصرف کردن اسماعیل از شلیک،جلو آمد اما شوهر بیان به او هم شلیک کرد.سحر 26 ساله بود و یک دختر 4 ساله دارد:«بیان 37 سال داشت و سه فرزند دارد.دختران او به من می گویند که مادرمان در این سال ها فقط به خاطر اینکه شما ناراحت نشوید از مشکلاتش با پدرمان چیزی نگفته بود.»

قتل عام خانواده همسر 

خشونت های خانگی منجر به قتل عام خانواده همسر؛ سریال تلخ و دردناکی است که مثل غده های سرطانی در هر گوشه از ایران سر باز می کند.در یک سال اخیر مواردی که یک مرد در پی اختلاف با همسر خود اقدام به قتل همسر و خانواده همسر خود کرده بود بارها تکرار شد و این تکرار تلخ زنگ خطری است که بی تفاوتی به آن مثل بی تفاوتی به یک بیماری مهلک کشنده می ماند!

سرطان باید درمان شود و زخم های عمیق ریشه ای که مثل گیاه رونده در رگ و ریشه جامعه در حال رشد است،همان سرطانی است که به جان خانواده ها افتاده است.

بهمن ماه سال 99،مرد کرمانشاهی که از مدتی قبل با همسر خود اختلاف داشت،در حالی که همراه وکیل خانم و برادر او برای رسیدگی قضایی به پرونده شکایت همسرش به دادگستری مراجعه کرده بودند،درست مقابل دادگستری هر سه نفر را به شلیک های مرگبار از پا در آورد.