کد خبر : 12159 / /
/

به قتل رسیدن دختر فراری در خانه ای واقع در خیابان ابوسعید تهران، این روزها در سر تیتر اخبار حوادثی قرار دارد.

تحقیقات از دو دختر حبس شده در دخمه شیطان قاتل دختر فراری در دادسرای جنایی تهران آغاز شد.

به قتل رسیدن دختر فراری در خانه ای واقع در خیابان ابوسعید تهران، این روزها در سر تیتر اخبار حوادثی قرار دارد.

صبح روز دوشنبه دو دختر حبس شده در دخمه شیطان برای اولین تحقیقات به شعبه دوم دادسرای جنایی تهران انتقال پیدا کردند.

در حالی که جلسه تحقیق از یکی از دختران چند ساعت به طول انجامید،تحقیق از دومین دختر صبح روز سه شنبه در دادسرا انجام خواهد شد.این در حالی است که هر دو دختر بازداشت هستند.

دختری که در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران به سوالات بازپرس وهابی پاسخ داد،ادعا می کرد که 8 ماه در دخمه شیطان در اسارت سعید بوده است و در کمد دیواری زندگی می کرد.

دختر فراری در تحقیقات : صدای شکنجه شدن منجر به قتل دختر جوان را شنیدم

او در مورد قتلی که در خانه سعید رخ داده بود اینطور توضیح داد:«من در خانه سعید در یک کمد دیواری حبس بودم.برای همین به درستی متوجه نمی شدم که چه اتفاقاتی در خانه رخ می دهد.فقط صداهایی می شنیدم.مثلا می شنیدم که آن دختر تحت شکنجه سعید بود و سعید او را کتک می زد.بعد او فریاد می زد و می گفت شکمم درد گرفت و من می فهمیدم به شکمش لگد زده است.بعد صدای ناله و التماس آن دختر بلند شد و فریاد می زد و می گفت پیچ گوشتی را به سرم نزن.بعد هم صدایش قطع شد و فهمیدم که کشته شده است.»

در مدتی که دو دختر در خانه سعید بودند او برای اینکه آنها را بترساند و در دل آنها رعب و وحشت ایجاد کند به آنها  دروغ هایی گفته بود.مثلا یک بار وقتی یکی از دختران حبس شده به نام رها از تراس خانه بیرون پریده و فرار کرده بود؛ به دو دختری که در خانه حبس بودند گفته بود که دنبال رها دویدم و او را به قتل رساندم.

دختر جوان در ادامه تحقیقات گفت:«8 ماه بود که در خانه سعید حبس بودم.وقتی از خانه مان واقع در اسلامشهر فرار کردم طعمه سعید شدم و با بهانه و ترفند من را به خانه شان کشاند.او با تهدید من به قتل اجازه نمی داد از خانه خارج شوم.یک روز در میان به من غذا می داد و من را مورد آزار و اذیت  قرار می داد و به هر بهانه ای من را کتک می زد.»

این دختر در ادامه گفت:«احتمال می دهم بعد از تجاوز باردار باشم و چند روز قبل حالم بد شد و احتمال دادند جنین مرده در شکمم باشد.»

به این ترتیب بازپرس پرونده دستور معاینات پزشکی قانونی روی دختر جوان را داد.

ماجرای کودک حبس شده در خانه وحشت

تعدادی از همسایه ها اظهار داشتند که کودک خردسالی را در خانه سعید دیده اند.ماجرای حضور این کودک از این قرار بود که یکی از زنان جوان که طعمه سعید شده بود،یک کودک خردسال چهار ساله داشت.آن زن مدتی در خانه سعید حبس بود تا اینکه شوهرش رد او را زد و آن زن را از دست سعید نجات داد.اما بعد از رهایی آن زن،شوهرش هرگز اقدام به شکایت از سعید نکرد.

در آخرین تحقیق از دخمه شیطان تعدادی کارت شناسایی از این خانه کشف شد که مرد جوان مدعی شد متعلق به افراد معتادی است که به خانه رفت و آمد داشتند.تحقیق در این مورد ادامه دارد.

دختر حبس شده در خانه وحشت: سعید با چاقو سرم را شکافته بود

در حالی که یکی از دختران حبس شده در خانه وحشت تحت تحقیقات قضایی بود، با دختر دیگر گفتگو می کنیم.قرار است این دختر 21 ساله که در حال حاضر بازداشت است، صبح روز سه شنبه تحت تحقیق قرار گیرد.

به نظرم نگران می رسی!

بله نگرانم.می ترسم سعید را امروز به دادسرا بیاورند.

از سعید می ترسی؟

بله می ترسم! شما هم بودی می ترسیدی،وقتی یک نفر یک بار با چاقو بزند فرق سرت را بشکافد از او نمی ترسی؟

چرا با چاقو به تو حمله کرده بود؟

برای اینکه می خواستم از خانه بیرون بیایم و او می خواست جلوی من را بگیرد.

بعد سرت چطور خوب شد؟سعید تو را دکتر برد؟

نه دکتر نبرد! سرم را با دستمال بستم و به مرور جوش خورد اما خیلی درد کشیدم.

چرا سعید تو را حبس کرده بود؟ انگیزه اش چه بود؟

انگیزه اش فقط مسائل اخلاقی بود.

اوضاع خانه تان وحشتناک تر از خانه سعید بود که فرار کردی؟

پدرم معتاد بود و شیشه می کشید.وقتی خیلی کوچک بودم مادرم را طلاق داده بود.من تنها فرزند او بودم و با او زندگی دو نفره ای داشتیم.وقتی پدرم مواد مخدر مصرف می کرد توهم می زد و من را گوسفند می دید! چند بار چاقو را روی گلویم گذاشته بود و نزدیک بود من را بکشد.به خاطر همین سختی ها از خانه فرار کردم.

چه مدت در خانه سعید بودی؟

سه سال در خانه اش زندانی بودم.الان بعد از سه سال توانستم آدم ها و رنگ آسمان را ببینم.

در این مدت در خانه سعید چگونه می گذشت؟

هر چه خودشان می خوردند به من هم می دادند.سعید آدم خطرناکی بود.دختران زیادی را اذیت کرده بود.

 به خانواده ات خبر داده ای که بازداشت شده ای؟

نه نمی خواهم هیچ کس متوجه ماجرا شود.اصلا دوست ندارم با پدرم روبرو شوم.

ارسال نظر

خبرگزاری نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند. لطفا از نوشتن نظرات خود به لاتین (فینگیلیش ) خودداری نمایید توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت و منفی استفاده کنید.