شرط بخشش حمید صفت از زبان پسر مقتول + جزئیات مهم
حمید صفت در یک درگیری با وارد کردن ضرباتی به ناپدری خود موجب به قتل رسیدن او شد و چندی قبل با رای دادگاه به قصاص محکوم شد.
پدر و مادر حمید صفت وقتی او کودک بود از هم جدا شدند. حمید صفت در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ به قتل شوهر مادرش اعتراف کرد. حمید صفت قرار بود از جمله بازیگران نمایش لامبورگینی به کارگردانی سیامک صفری باشد که در مجموعهٔ شهرزاد تهران روی صحنه رفت. حمید صفت بار دیگر در ارتباط با این پرونده در روز دوشنبه، ۱۸ اسفندماه ۱۳۹۹ بازداشت و به زندان رجاییشهر کرج منتقل شد. حمید صفت هماکنون در زندان رجاییشهر کرج محبوس است.
این روزها نام حمید صفت در سرتیتر اخبار حوادثی قرار دارد.حمید صفت نام خواننده رپ دهه هفتاد است که از مرداد ماه سال ۹۶ درگیری او با ناپدری اش برایش دردسر بزرگی ایجاد کرد.
حمید صفت در آن درگیری با وارد کردن ضرباتی به ناپدری خود موجب به قتل رسیدن او شد و چندی قبل با رای دادگاه به قصاص محکوم شد.
حکم قصاص حمید صفت
او در دفاع از خود گفت:«متوجه شدم ناپدری ام با مادرم دعوا کرده و مادرم را کتک زده است.به خانه شان رفتم تا در مورد این اقدامش با او حرف بزنم که کارمان به درگیری رسید.»
حقیقت روشن نشود به بخشش فکر نمی کنم
سهیل اسدزاده نام فرزند ناپدری حمید صفت است. او ۳۵ ساله است و ساکن کشور آلمان است.اگر حکم صادر شده از شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به تائید دیوانعالی کشور برسد، مرگ و زندگی حمید صفت تنها در دستان سهیل اسدزاده است.
بعد از اینکه دادگاه حکم حمید صفت را صادر کرد بار دیگر سراغ شاکی پرونده رفتیم و با او به گفتگو نشستیم.
حتما در جریان هستید که قضات دادگاه رای قصاص برای حمید صفت صادر کردند.می خواهیم بدانیم تصمیم شما برای اجرای حکم چیست؟
از روز اول گفتم و الان هم می گویم. اول از همه چیز حقیقت برای من مهم است. تا وقتی حقیقت مشخص نشود نمی توانم به بخشش فکر کنم.
سوالاتی که از نظر شما حقیقت آن مشخص نیست چه سوالاتی هستند؟
حمید از اول بارها دروغ گفته است.اینکه می گوید برای دفاع از مادرش درگیر شدم دروغ است.البته خیلی مسائل تا الان مشخص شده و خیلی مسائل دیگر در پرونده مشخص می شود.پدرم به خاطر اموالش کشته شد!
اگر حمید به سوالات شما پاسخ واضح بدهد،به بخشیدن فکر خواهید کرد؟
هیچ چیز صد در صد مشخص نیست.اما الان به فکر بخشش نیستم.
در جریان هستید که یکی از مشهورترین خواننده های ایران به نام رضا صادقی به شما التماس کرده که حمید را ببخشید؟
نه در جریان نیستم.
التماس یک پیرزن برای بخشیده شدن حمید صفت به دادگاه
بعداز اینکه رای قصاص از سوی قضات دادگاه صادر شد،یک خانم میانسال با دادگاه تماس گرفت و گفته بود از طرفداران حمید صفت است.او اظهار داشته بود که تمام آهنگ های حمید صفت را گوش می دهد و دلش نمی خواهد خواننده محبوبش را قصاص کنند.این خانم تهرانی به قضات دادگاه التماس کرده بود که حمید صفت را ببخشند.که مسئولین دفتر شعبه برای او توضیح داده بودند بخشیده شدن حمید صفت بر عهده ولی دم است.
سن و تحصیلاتتان را می گویید؟
۳۵ سال دارم و فوق لیسانس اقتصاد دارم.
تا به حال ایران زندگی کرده اید؟
من متولد برلین هستم.اما در کودکی با خانواده به ایران آمدم و ۷ سال در ایران زندگی کردم.اما بعد برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم.با این حال که ساکن ایران نبودم که مادام رفت و آمد داشتم.الان هم ساکن کشور فنلاند هستم.
آخرین باری که با پدرتان صحبت کردید چه زمانی بود؟
دو هفته قبل از این اتفاق،با پدرم صحبت کرده بودم.قرار بود به زودی به ایران سفر کنم و پدرم را ببینم اما نشد.
پدرم می خواست از مادر حمید صفت جدا شود.
پدرتان در مورد روابطش با مادر حمید صفت به شما چه می گفت؟
آنها با هم مشکل داشتند و پدرم می خواست از او جدا شود.
شما تا به حال مادر حمید صفت و خود او را دیده بودید؟
بله با هم آشنا بودیم.
می دانستید که حمید صفت خواننده معروفی است؟
با موسیقی ایرانی زیاد آشنا نیستم.
هنوز حرفی برای بخشش نداریم
شما و خواهرتان شاکی این پرونده هستید اما برادری هم داشتید که به رحمت خدا رفته است.در مورد علت فوت ایشان توضیحی دهید.
زمانی که ایران زندگی می کردیم در سفر به شمال تصادف کردیم و برادرم یونس در آن تصادف جان خود را از دست داد.
در قسمتی از پرونده آمده بود که شما موقع برگشت به ایران از برخورد مادر حمید صفت در بیمارستان گله داشتید.علت این گلایه چه بود؟
از این ناراحت بودم که مادر حمید صفت با عصبانیت به دوست صمیمی پدرم گفت چرا به سهیل خبر دادید که پدرش در بیمارستان است.
چقدر احتمال دارد که شما و خواهرتان حمید صفت را ببخشید؟
هنوز در مورد بخشش حرفی نداریم.
آخرین اجرای زنده حمید صفت + ویدئو
لحظه آزادی حمید صفت سه سال پیش
خواننده رپ که از 3سال قبل بهدنبال درگیری مرگبار با شوهرِ مادرش در مظان اتهام قتل عمدی قرار دارد، درحالیکه تا چندی پیش با سپردن قرار وثیقه آزاد بود محاکمه شد، پس از جلسه دادگاه با تشدید قرارش از سوی هیأت قضایی، بازداشت و تا صدور حکم روانه زندان شد.
مصاحبه دیده نشده از حمید صفت / از سه سالگی فرزند طلاق بودم!
حکم اعدام حمید صفت
پشیمانی حمید صفت
نخستین برگ از پرونده حمید. ص، از روز 24مردادماه سال96 تکمیل شد. آن روز او که متوجه درگیری مادرش با شوهرش شده بود سراسیمه خود را به خانه آنها رساند و در دفاع از مادرش با شوهر او درگیر شد. مادر او از حدود 10سال قبل پس از جدایی از شوهر اولش، با هوشنگ که 66سال داشت ازدواج کرده بود و حمید هم گاهی به خانه آنها میرفت.
او آن روز وقتی فهمید هوشنگ مادرش را کتک زده خودش را به خانه رساند و با او درگیر شد. هرچند این درگیری با کشمکش و بگومگو همراه بود و حمید یک گلدان را شکست اما هوشنگ که بهتازگی قلبش را جراحی کرده بود و داروهای ضدانعقاد خون مصرف میکرد حالش بد و به بیمارستان منتقل شد. با اینکه پزشکان تلاش زیادی برای مداوای او انجام دادند اما 3روز بعد روی تحت بیمارستان جانش را از دست داد تا خانواده هوشنگ از حمید به اتهام قتل او شکایت کنند.
شکایت اولیای دم هوشنگ که شامل2پسر و یک دختر او هستند باعث دستگیری حمید شد.
پرونده حمید صفت در دادسرای جنایی
او که خواننده رپ بود و تا آن زمان چندان معروف نبود پس از دستگیری نامش سر زبانها افتاد. او در دادسرا به درگیری با پدرخواندهاش اعتراف کرد اما گفت قصد کشتن او را نداشته است. او گفت: روز حادثه با مقتول بحثم شد و یک گلدان برداشتم و به دیوار کوبیدم تا او را بترسانم. بعد به سمتش رفتم و ضربهای به صورتش زدم. همسایهها با شنیدن صدای دعوا مقابل خانه ما آمدند و دعوا خاتمه یافت. من و مادرم از خانه خارج شدیم، اما گویا ۲ساعت بعد ناپدریام دچار حالت تهوع و به بیمارستان منتقل شد و پس از 3روز جان باخت.
در جریان تحقیقات درباره این حادثه، ابتدا پزشکی قانونی علت فوت متوفی را اصابت جسم سخت به سرش و خونریزی اعلام کرد اما در ادامه با اعتراض متهم پرونده به کمیسیون پزشکی رفت. چندین مرتبه کمیسیون پزشکی با حضور متخصصان تشکیل شد تا اینکه کمیسیون 9نفره اعلام کرد که علت مرگ مقتول، ضربه به سر بوده، اما این ضربه نوعا کشنده نبوده و احتمالا داروهایی که قربانی بهدلیل بیماریهایش مصرف میکرده نیز در مرگ او نقش داشته است. این نظریه باعث شد تا متهم بتواند با سپردن وثیقه از زندان آزاد شود. اما آزادی حمید پایان کار نبود چرا که اولیای دم به این حکم اعتراض کردند و پرونده به کمیسیون 11نفره فرستاده شد. این بار اما اعضای کمیسیون اعلام کردند علاوه بر جراحات روز حادثه بیماریهای زمینهای متوفی مانند فشار خون و بیماری قلبی نیز در مرگ او مؤثر بوده است. در این شرایط بود که پرونده حمید با صدور قرار جلب به دادرسی و کیفرخواست با اتهام مباشرت در قتل عمدی به دادگاه فرستاده شد.
در دادگاه
اولین جلسه محاکمه حمید، صبح روز شنبه در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد. در این جلسه محسن اختیاری، به نمایندگی دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و خواستار مجازات متهم شد. این جلسه به دفاع از کیفرخواست گذشت و با پایان وقت ادامه رسیدگی، به روز دوشنبه موکول شد.
در دومین جلسه که صبح دیروز به ریاست قاضی مجید متینراسخ و با حضور قاضی حسینزاده و ابراهیمی بهعنوان مستشار برگزار شد، ابتدا رئیس دادگاه اولیای دم را به صلح و سازش و بخشیدن متهم دعوت کرد. سپس از یکی از فرزندان مقتول که در دادگاه حضور داشت خواست شکایتش را مطرح کند. پسر جوان که از خواهرش نیز وکالت دارد در چند جمله گفت: از حمید شکایت دارم و حاضر به گذشت نیستم. او پدرم را زده و باعث مرگش شده. این حادثه قتل عمد بوده است. حمید اطلاع داشت که پدرم دارو مصرف میکند. خواسته من و خواهرم قصاص است. پسر مقتول در شرایطی خواستهاش را بیان کرد که برادر او در دادگاه حاضر نبود.
سپس وکیل اولیای دم در جایگاه ایستاد و گفت: من به نمایندگی از موکلانم خواستار قصاص متهم هستم. از طرف دیگر با توجه به اینکه اتهام او قتل عمدی است خواستار تبدیل قرار وثیقه متهم به قرار بازداشت موقت هستم. وی ادامه داد: متهم 18بار اقرار کرده که مقتول را زده و آغازگر درگیری بوده است. متهم از بیماری مقتول و داروهایی که او مصرف میکرد اطلاع داشته و با آگاهی از این موضوع با وی درگیر شده است.
در ادامه جلسه محاکمه رئیس دادگاه با تفهیم اتهام مباشرت در قتل عمدی، از حمید خواست در جایگاه بایستد و از خودش دفاع کند. او ابتدا رو به فرزند مقتول کرد و گفت: به خاطر حادثهای که اتفاق افتاده عذرخواهی میکنم و طلب بخشش دارم. با این حال من مرتکب قتل نشدهام و اتهامم را قبول ندارم.
در ادامه قاضی متینراسخ به تحقیق از متهم پرداخت و سؤالاتی از او پرسید.
آیا قبول داری که در درگیری با متوفی با کف دست چندین ضربه بهصورت و بینی او زدهای؟
مثل همه دعواها، درگیری ما هم با هلدادن یکدیگر شروع شد و من هم چند مرتبه او را هل دادم. در تحقیقات اولیه گفتم من او را نزدهام. گفتند اگر تو نزدی، مادرت زده است. به همین دلیل من هم گردن گرفتم که چند ضربه به او زدهام.
درباره پرتکردن گلدان و شکلاتخوری بهسوی متهم صحبت کن.
من شکلاتخوری را بهسوی او پرتاب نکردم. فقط یک گلدان بود که به دیوار کوبیدم. آن موقع متوفی به سمت آشپزخانه رفت و من فکر کردم میخواهد چاقو بردارد. دستش را گرفتم. او یک لیوان برداشت که آن را هم از او گرفتم و لیوان افتاد و شکست. بعد هم دعوایمان تمام شد.
آیا قبول داری با دست به صورت مقتول ضربه زدی؟
من ضربهزدن در حد هلدادن را قبول دارم.
در این هنگام قاضی از یکی از حاضران در دادگاه خواست در برابر متهم قرار گیرد تا او صحنه درگیری را بازسازی کند. متهم در این صحنه کف دستش را روی بینی و صورت فرد مقابل قرار داد و او را هل داد.
آیا میدانستی که هوشنگ بیمار است و داروی ضدانعقاد خون مصرف میکند؟
میدانستم که بیماری قند (دیابت) دارد. یک مرتبه هم برایش از کیش انسولین تهیه کرده بودم. بیشتر از این نمیدانستم تا اینکه شب حادثه مادرم گفت حاجی به بیمارستان منتقل شده است. من اصلا نمیدانستم که انعقاد خون چیست.
آیا میدانستی مقتول مدتی قبل عمل جراحی قلب داشته است؟
مدتی قبل از حادثه پرسیده بودم و گفته بودند که دکتر قلب میرود.
مادرت و مقتول چه زمانی با یکدیگر ازدواج کردند و تو از چه زمانی با آنها زندگی میکردی؟
آنها حدود 10سال قبل ازدواج کردند. من چند سال با پدرم زندگی میکردم و بعد با مادرم و متوفی زندگی کردم. حدود 3 سال با آنها بودم و بعد از مدتی که دفتر کار گرفتم خودم تنها زندگی میکردم و گاهی به مادرم سر میزدم.
چقدر درس خواندهای؟
من دیپلم نقشهکشی دارم.
چه ورزشی میکردی؟
قبل از اینکه این اتفاق بیفتد بدنسازی میرفتم و فوتبال بازی میکردم. اتفاقا گاهی متوفی هم با من فوتبال میآمد و وضعیت قندش هم با فوتبال بهتر شده بود. بعد از اینکه از زندان هم آزاد شدم با امیر علیاکبری بوکس کار میکنم.
آیا میدانستی افرادی که چنین داروهایی مصرف میکنند ممکن است با ضربهای کوچک دچار سکته شوند؟
نه نمیدانستم.
حمید صفت / گزارش خلاف واقع پزشکی قانونی
با پایان سؤالات رئیس دادگاه، نوبت به نورالله عزیزمحمدی، یکی از وکلای مدافع متهم رسید تا از متهم دفاع کند. او حرفهایش را اینطور آغاز کرد: گزارش اولیه پزشکی قانونی خلاف واقع بود و باعث شد روند این پرونده منحرف شود. در این گزارش آمده بود که علت مرگ متوفی اصابت جسم سخت و خونریزی مغزی است. درحالیکه روی سر متوفی اثری از اصابت جسم سخت وجود نداشت. همین گزارش باعث شد که خانواده متوفی نسبت به موکلم بدبین شوند و کار به اینجا کشیده شود.
درصورتی که ما به این گزارش اعتراض کردیم و در گزارش بعدی پزشکی قانونی این نکته اصلاح شد. وکیل متهم که سالها قاضی دادگاه بود و به پروندههای قتل رسیدگی میکرد ادامه داد: با اعتراض ما پرونده به هیأتهای 3، 5، 7، 9و 11نفره ارجاع شد. در نظریه هیأت 5نفره آمده بود که 67درصد بیماری متوفی باعث مرگش شده و 33درصد متهم مقصر است. این درصد در کمیسیون 7نفره به 50، 50رسید اما در ادامه کمیسیونهای 9 و 11نفره درصدی اعلام نکردند اما اشاره کردند که بیماری متوفی نیز در مرگش مؤثر بوده است.
بررسیها نشان میدهد که عمل موکلم باعث خونریزی نبوده اما آن را تشدید کرده است. چطور ممکن است در پروندهای که پزشکی قانونی اعلام کرده 50درصد علت مرگ متوفی بیماری او بوده موضوع قتل عمد مطرح شود. حکم قتل عمد قصاص است و اگر یک درصد هم در قاتل بودن متهم شبهه وجود داشته باشد باید احتیاط کرد. من زمانی که قاضی بودم در پروندههایی که 5درصد شبهه وجود داشت هم حکم قصاص نمیدادم. در این پرونده هم موکلم قاتل نیست.